انقلاب دیجیتال و معمای کربن: راهکارهای نوین برای پایداری گردشگری ایران در افق ۲۰۲۵
پارادوکس رشد و پایداری در آستانه عصر هوشمند
تهیهشده توسط مجله سفرنویسان-صنعت گردشگری در دهههای اخیر به یکی از پویاترین محرکهای اقتصادی جهان تبدیل شده و نقش حیاتی در ایجاد اشتغال و کاهش فقر ایفا میکند؛ تا جایی که در سال ۲۰۲۴، سهم آن از تولید ناخالص داخلی (GDP) جهانی به ۱۰.۹ تریلیون دلار رسید و ۱۰ درصد از کل اقتصاد جهانی را در بر گرفت، در حالی که پشتیبان ۳۵۷ میلیون شغل در سراسر جهان بود. با این حال، همزمان با این رشد خیرهکننده، تبعات زیستمحیطی گردشگری، بهویژه ردپای کربنی آن، بیش از پیش به یک معمای جهانی تبدیل شده است. مجله سفرنویسان در این گزارش تحقیقی-تحلیلی، به بررسی پیوند حیاتی میان فناوریهای دیجیتال و نوآوری با هدف کاهش انتشار کربن سفر میپردازد. چالش اصلی این است: چگونه میتوان رشد اقتصادی حاصل از گردشگری را از آسیبهای محیط زیستی آن جدا کرد؟ این گزارش بهطور خاص، جایگاه ایران را در این معادله پیچیده جهانی ارزیابی کرده و با ارائه آمار، نقلقولها و تحلیلهای چالشی، شکاف میان گفتار رسمی و واقعیتهای زیرساختی و آماری موجود در کشور را نشان میدهد. آیا ابزارهای دیجیتال میتوانند به ایران کمک کنند تا ضمن رسیدن به اهداف بلندپروازانه برنامه هفتم توسعه (جذب ۱۵ میلیون گردشگر)، از الگوی رشد پرکربن جهانی فاصله بگیرد و به سمت گردشگری پایدار حرکت کند؟
شکاف پارادایمی: تقابل "تفکیک" کربن جهانی و آرمانهای کمی ایران
برای درک مسیر جهانی توسعه پایدار در گردشگری، درک مفهوم کلیدی «تفکیک» (Decoupling) ضروری است. این نظریه بر جداسازی رشد اقتصادی از پیامدهای منفی محیط زیستی، بهویژه انتشار گازهای گلخانهای، تمرکز دارد و شالودهٔ اصلی توسعه پایدار در بخش گردشگری محسوب میشود. تحلیل روندهای جهانی ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ نشان میدهد که بخش سفر و گردشگری در دستیابی به این تفکیک نسبی موفق بوده است، روندی که ایران باید آن را الگوی سیاستگذاری خود قرار دهد.
۱.۱. نظریه تفکیک (Decoupling) و دستاوردهای جهانی ۲۰۲۴/۲۰۲۵
آمارهای اخیر شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC) در سال ۲۰۲۵، موفقیت چشمگیری را در حوزه تفکیک نشان میدهد. در حالی که تولید ناخالص داخلی جهانی این بخش در سال ۲۰۲۴ به ۱۰.۹ تریلیون دلار رسید و ۶ درصد از اوج پیش از پاندمی (سال ۲۰۱۹) فراتر رفت ، اما ردپای کربن آن نهتنها افزایش نیافته، بلکه کاهش نیز یافته است.
بر اساس این گزارشها، سهم کل انتشار گازهای گلخانهای (GHG) جهانی بخش سفر و گردشگری از ۸.۳ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۷.۳ درصد در سال ۲۰۲۴ کاهش یافته است، به این معنا که مجموع انتشار این بخش ۹.۳ درصد کمتر از سطح قبل از پاندمی است. این کاهش در عین رشد اقتصادی، مؤید کاهش ۱۵ درصدی در «شدت انتشار» (میزان کربن به ازای هر واحد تولید اقتصادی) از سال ۲۰۱۹ است. این دستاورد کیفی عمدتاً ناشی از دو عامل است: بهبود بهرهوری و افزایش ۱۶.۶ درصدی در پذیرش انرژیهای کمکربن در سراسر این بخش و کاهش ۵.۷ درصدی در استفاده از سوختهای فسیلی.
با این حال، تحلیلگران تأکید دارند که این مسیر باید تسریع شود، چرا که ۴۰ درصد از کل انتشار کربن این صنعت مربوط به حمل و نقل و ۱۹ درصد دیگر مربوط به برق خریداری شده است. این آمار، ضرورت دوچندان شدن تلاشها در حوزه سوختهای پایدار، انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساختهای کمکربن را آشکار میسازد و تأکید میکند که بدون مشارکت مؤثر دولتی-خصوصی، این اهداف محقق نخواهند شد.
۱.۲. جایگاه متزلزل ایران در معادله کربن-اقتصاد
در مقابل، بررسی وضعیت ایران حاکی از آن است که سیاستگذاریها در این حوزه همچنان بر اهداف کمی متمرکز است و از تمرکز بر «تفکیک» و رشد کیفی فاصله دارد. سهم صنعت گردشگری از تولید ناخالص داخلی ایران در حال حاضر حدود ۵ درصد است که گردش مالی آن بالغ بر ۴۵۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود. در قیاس با سهم جهانی ۳ درصدی گردشگری مستقیم از GDP در سال ۲۰۲۳، این سهم به ظاهر مطلوب به نظر میرسد. اما تحلیل روندهای بلندمدت، تصویر متفاوتی را نشان میدهد؛ در حالی که ترکیه در سالهای پیش از همهگیری کرونا بهطور متوسط سهمی بیش از ۴ درصدی از GDP خود را از گردشگری کسب کرده است، این میانگین در ایران طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ کمتر از یک درصد بوده است.
این عقبماندگی در ابعاد کیفی با جایگاه ایران در شاخصهای توسعه گردشگری نیز تأیید میشود؛ ایران در این شاخص رتبه ۷۳ را از میان ۱۱۵ کشور دارد که «با توجه به زمینههای مساعد تاریخی، فرهنگی و طبیعی کشورمان برای رشد این صنعت، جایگاه مناسبی به شمار نمیرود». در این شرایط، هدفگذاری برنامه هفتم توسعه برای جذب ۱۵ میلیون گردشگر ورودی تا پایان برنامه، در غیاب یک استراتژی شفاف برای پایداری و کاهش کربن، یک تناقض جدی ایجاد میکند.
این تمرکز انحصاری بر افزایش صرفاً کمی تعداد گردشگران، بدون برنامهریزی برای نوسازی زیرساختها و اتخاذ استراتژیهای کمکربن دیجیتال، ایران را در معرض خطر رشد پرکربن قرار میدهد. در سطح جهانی، کاهش شدت کربن ناشی از افزایش ۱۶.۶ درصدی در استفاده از انرژیهای کمکربن است. در ایران، وابستگی شدید صنعت گردشگری، مانند سایر بخشهای اقتصادی، به سوختهای فسیلی یارانهای، انگیزه واقعی برای استفاده از فناوریهای کاهشدهنده کربن، مانند حسگرهای هوشمند انرژی در اقامتگاهها یا مدیریت هوشمند ترافیک برای کاهش مصرف سوخت حمل و نقل، را تضعیف میکند. بنابراین، رشد گردشگری در ایران تنها زمانی میتواند پایدار باشد که با اصلاح ساختار انرژی و قیمتگذاری همراه شده و از مسیر دیجیتال برای افزایش کارایی و کاهش شدت کربن استفاده کند تا از روندهای جهانی تفکیک فاصله نگیرد.
فناوریهای تحولآفرین: پلی میان توسعه و مسئولیتپذیری زیستمحیطی
تکنولوژیهای دیجیتال فراتر از ابزارهایی برای رزرو بلیط هستند؛ آنها ستون فقرات مدیریت هوشمند مقصد (Smart Destination Management) و کاهش هدفمند ردپای کربن سفر به شمار میروند. این ابزارها باید بر مهمترین منابع انتشار کربن در صنعت گردشگری متمرکز شوند: حمل و نقل و زیرساختهای انرژی.
۲.۱. گذار از رزرو آنلاین به مدیریت کربن دیجیتال
راهکارهای دیجیتال برای پایداری، شامل استفاده از اینترنت اشیا (IoT) برای مدیریت هوشمند منابع (مانند بهینهسازی مصرف آب و برق در هتلها)، هوش مصنوعی (AI) برای تحلیل بهینهسازی مسیرهای حمل و نقل، و استفاده از فناوری بلاکچین برای افزایش شفافیت در پروژههای جبران کربن (Carbon Offsetting) است.
سرمایهگذاری در این فناوریها در سطح جهانی به یک اولویت استراتژیک تبدیل شده است. در آوریل ۲۰۲۵، سازمان تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) و سازمان جهانی گردشگری (UN Tourism)، «اصول راهنمای سرمایهگذاری پایدار در گردشگری» را رونمایی کردند. این اصول بر لزوم همسویی سرمایهگذاریها با اهداف توسعه پایدار (SDGs)، توانمندسازی جوامع، حفظ میراث فرهنگی و طبیعی، و «پیشبرد اقدام اقلیمی» تأکید دارند. این چارچوب استراتژیک، بر اهمیت «پذیرش فناوریهای نوآورانه» و «فراهم کردن مشارکت فعال جوامع محلی» در شکلدهی به آینده این بخش تأکید میکند و مشارکت عمومی-خصوصی را ضروری میداند.
۲.۲. هوش مصنوعی و توانمندسازی جوامع محلی: نمونههای جهانی و پتانسیل ایران
یکی از کاربردهای حیاتی فناوری، حمایت از بنگاههای خرد، کوچک و متوسط (MSMEs) است که ستون فقرات اقتصاد محلی و پایدار محسوب میشوند. گزارشهای جهانی تأکید میکنند که سیاستها و سرمایهگذاریها باید بر «ترویج پذیرش راهحلهای دیجیتال» و «توسعه مهارتهای دیجیتال» در MSMEs متمرکز شوند.
پلتفرم "Tico Treasures" در کاستاریکا یک مثال بارز از این رویکرد است که با حمایت مرکز نوآوری گردشگری مسترکارت و همکاریهای دولتی-خصوصی راهاندازی شد. این پلتفرم دسترسی گردشگران را به ۱۷ مجموعه صنایع دستی محلی فراهم میکند، تجربه بومی اصیلتری را برای گردشگران رقم میزند و شهروندان را وارد اقتصاد دیجیتال میکند. هدف این پلتفرم، تضمین این نکته است که افزایش ترافیک گردشگری به بهبود فرصتهای اقتصادی برای MSMEs منجر شود و به انعطافپذیری آنان کمک کند.
در ایران نیز این مفاهیم در سطح شعار و سیاستگذاری پذیرفته شده است. برای مثال، در سال ۱۴۰۴ (۲۰۲۵)، شعار "سرمایهگذاری هوشمند، توسعه پایدار" مورد تأکید قرار گرفته و تمرکز بر «طراحی و پیادهسازی خدمات هوشمند» در بخش فناوری اطلاعات و صنایع مختلف گزارش شده است.
با این حال، یک شکاف تحلیلی مهم در اینجا وجود دارد: در حالی که مسئولان ایران بر «سرمایهگذاری هوشمند» تأکید دارند، موفقیت مدلهای جهانی مانند Tico Treasures وابسته به «ثبات سیاستگذاری» و «مشارکت قوی عمومی-خصوصی» است. ایران، به دلیل ریسکهای سیاسی و اقتصادی و «عدم ثبات در سیاستهای گردشگری»، با تردید سرمایهگذاران داخلی و خارجی مواجه بوده است. بدون اصلاحات نهادی عمیق که ریسک سرمایهگذاری در فناوریهای پایدار را کاهش دهد، این شعار هوشمندسازی صرفاً در سطح پروژههای کوچک باقی خواهد ماند و به کاهش کربن در مقیاس ملی و زیرساختی نخواهد انجامید.
نکته قابل توجه این است که گردشگری (و بهویژه استارتاپهای دیجیتال آن) راهکاری حیاتی برای کاهش اتکای ایران به اقتصاد نفتی است. درآمدهای حاصل از گردشگری مستقیماً به اقتصاد شهروندان تزریق میشود. سرمایهگذاری در شرکتهای دانشبنیان و استارتاپهای دیجیتال گردشگری، علاوه بر ایجاد شغلهای پایدار برای فارغالتحصیلان ، میتواند درآمدهای ارزی غیرمتمرکز را به کشور سرازیر کند و اهرمی کلیدی برای تنوعبخشی به اقتصاد ملی باشد.
خلاء آماری و چالشهای نهادی: موانع اصلی در مسیر گردشگری کمکربن ایران
بزرگترین چالش در مسیر تحقق گردشگری پایدار در ایران، نه کمبود پتانسیل، بلکه فقدان زیرساختهای اندازهگیری، شفافیت دادهها و ناکارآمدی ساختارهای نهادی متمرکز است که هرگونه نوآوری دیجیتال را کند میسازد.
۳.۱. آرمان ۱۵ میلیونی و واقعیت زیرساختی ناکافی
اهداف کمی برنامه هفتم توسعه، جذب ۱۵ میلیون گردشگر ورودی را پیشبینی کرده است. با وجود تلاشها، آمار گردشگران ورودی به ایران در سال ۱۴۰۲ به حدود ۶.۳ میلیون نفر رسید و آمار متوسط ورودی بینالمللی در ماههای نخست سال ۲۰۲۳ نسبت به دوره مشابه پیش از کرونا (۲۰۱۹)، ۵۰ درصد کمتر گزارش شده است.
کارشناسان به صراحت هشدار میدهند که زیرساختهای فعلی کشور برای جذب ۱۵ میلیون گردشگر کافی نیست. این کمبود شامل زیرساختهای اقامتی استاندارد (هتلها و اقامتگاهها) و بهویژه حمل و نقل هوایی، جادهای و ریلی است. این ضعف زیرساختی پیامدهای مستقیمی بر پایداری محیط زیستی دارد.همانطور که دادههای جهانی نشان میدهند، حمل و نقل ۴۰ درصد از ردپای کربن گردشگری جهانی را تشکیل میدهد. در ایران، با توجه به فرسودگی ناوگان حمل و نقل و عدم وجود جایگزینهای پاک در مقیاس ملی، حتی اگر هدف ۱۵ میلیون نفر محقق شود، ردپای کربنی آن بسیار سنگین و غیرقابل تفکیک (Non-Decoupled) خواهد بود. به همین دلیل، تحلیلگران هشدار میدهند که در صورت عدم حمایت مناسب و رفع کمبود زیرساختها، این صنعت به جای توسعه، به سمت رکود پیش خواهد رفت.
۳.۲. معمای ردپای کربن ملی: فقدان سامانه پایش و شفافیت داده
مهمترین عامل بازدارنده در مسیر هوشمندسازی پایدار، خلاء دادههای ملی جامع و رسمی درباره ردپای کربن گردشگری است. در حال حاضر، هیچ سامانه ملی استانداردی برای پایش و گزارشدهی میزان انتشار گازهای گلخانهای در این بخش وجود ندارد. مطالعات انجام شده در این زمینه، در سطح آکادمیک و محدود به موارد موردی (مانند پایش ردپای کربن در فرودگاه بینالمللی پیام در سال ۱۴۰۱) باقی مانده است.
این فقدان دادههای محیط زیستی، سیاستگذاری مبتنی بر شواهد را عملاً ناممکن میسازد. بدون یک سیستم ملی که بتواند با استفاده از فناوریهای دیجیتال، میزان کربن تولید شده توسط حمل و نقل، اقامت و فعالیتهای گردشگری را پایش کند، امکان ارزیابی تأثیر واقعی اقدامات هوشمندسازی بر کاهش انتشار وجود نخواهد داشت.
این خلاء داده، یک مانع مستقیم و حیاتی اقتصادی نیز به شمار میرود. در سطح جهانی، سرمایهگذاران بهطور فزایندهای به گزارشهای زیستمحیطی، اجتماعی و حکمرانی (ESG) توجه میکنند. نبود دادههای استاندارد کربن در ایران، فرصت جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) استراتژیک در زیرساختهای سبز گردشگری را از بین میبرد. این در حالی است که با کاهش ۲ درصدی FDI جهانی در سال ۲۰۲۳، جذب سرمایهگذاری استراتژیک در بخشهای کمکربن (مانند حمل و نقل و بازسازی زیرساخت) برای ایران بسیار حیاتی و بهموقع است. همچنین، مطالعات علمی نشان میدهند که فاصلهای عمیق میان پذیرش مفهوم گردشگری پایدار در اسناد رسمی و عمل اجرایی وجود دارد. ریشه اصلی این مشکل، علاوه بر موانع فرهنگی، «ناکارآمدی سیستم سنتی سیاستگذاری گردشگری» است که ساختاری متمرکز دارد. این ساختار متمرکز مانع از اجرای سیاستهای موجود شده و سدی در برابر نوآوریهای دیجیتالی است که ذاتاً نیاز به همکاری غیرمتمرکز (حکمرانی خوب) دارند.
تحلیل چالشی و نقشه راه: از حکمرانی متمرکز تا مدیریت مقصد هوشمند و کمکربن
تحلیل روندهای جهانی در مقایسه با واقعیتهای موجود در ایران، نشان میدهد که حرکت به سمت گردشگری پایدار نه با شعار، بلکه با تحول بنیادی در حکمرانی و پذیرش الزامات دیجیتال در پایش و شفافیت امکانپذیر است.
۴.۱. نقد حکمرانی و لزوم گذار به رویکرد غیرمتمرکز
نقد اصلی این گزارش متوجه ساختار سیاستگذاری است. همانطور که نظریههای حکمرانی خوب تأکید میکنند، ریشه عدم پیشرفت در پایداری، ناکارآمدی ساختار متمرکز سنتی است. کربن سفر یک پدیده توزیعشده است که در حوزه عملکرد چندین نهاد (وزارت میراث فرهنگی، وزارت راه، وزارت نیرو، سازمان محیط زیست) قرار دارد. تا زمانی که این نهادها نتوانند اطلاعات و اختیارات خود را در پلتفرمهای دیجیتال به اشتراک بگذارند، امکان مدیریت یکپارچه کربن سفر وجود نخواهد داشت.
حرکت به سمت «حکمرانی خوب» در گردشگری، شامل شفافیت، پاسخگویی و مشارکت جامعه محلی، یک پیششرط برای عملیاتی شدن هرگونه هوشمندسازی دیجیتال است. این امر مستلزم حذف قوانین مزاحم و ایجاد مکانیزمی برای همکاری مؤثر بخش خصوصی و عمومی است.
۴.۲. راهکارهای استراتژیک دیجیتال برای کاهش ردپای کربن
برای عملیاتی ساختن هدف کاهش کربن سفر، استراتژیهای زیر با تکیه بر فناوریهای دیجیتال پیشنهاد میشود:
۱. الزام به شفافیت کربنی در زنجیره حمل و نقل (۴۰٪ انتشار): با توجه به اینکه ۴۰ درصد از انتشار جهانی گردشگری مربوط به حمل و نقل است و این بخش در ایران فرسوده است، پلتفرمهای دیجیتال فروش بلیت و خدمات سفر باید مکلف شوند تا در هنگام ارائه خدمات، میزان تقریبی ردپای کربن سفر (به ازای هر نفر و هر مسیر) را محاسبه و به مسافر ارائه دهند. این اقدام، که در کشورهای پیشرو اروپایی آغاز شده، آگاهی مسافر را افزایش داده و تقاضا را به سمت گزینههای کمکربن (مانند سفر ریلی به جای هوایی در مسیرهای کوتاه) هدایت میکند. این سیستم نیازمند یک سامانه دولتی برای گردآوری دادههای استاندارد از تمامی شرکتهای حمل و نقل (هوایی، ریلی و جادهای) است.
۲. ایجاد مشوقهای هدفمند برای استارتاپهای کربنپایین: سرمایهگذاری هوشمند باید به جای حمایت کلی از استارتاپهای گردشگری، بر شرکتهای دانشبنیانی متمرکز شود که راهحلهای عینی برای کاهش انتشار کربن و بهینهسازی منابع ارائه میدهند. این شامل توسعه فناوریهای اینترنت اشیا برای مدیریت هوشمند انرژی و آب در اقامتگاهها و همچنین پلتفرمهایی برای مدیریت پسماند و زنجیرههای تأمین محلی است. لازم است مکانیزمهای حمایتی مشابه مدل کاستاریکا (Tico Treasures) در ایران برای توانمندسازی MSMEهای فعال در حوزه بومگردی و صنایع دستی، با حمایت نهادهای مالی داخلی، فعال شود تا ضمن افزایش درآمد محلی، انگیزه برای مصرف بهینه و پایدار انرژی ایجاد گردد.
۳. تغییر معیار توسعه: از کمیت به کیفیت پایدار: پایش دیجیتال باید به عنوان معیار سنجش موفقیت در گردشگری جایگزین پایش صرفاً کمی شود. بهجای شمارش صرف تعداد گردشگران، باید شاخصهایی چون «متوسط ردپای کربن به ازای هر گردشگر»، «میزان اشتغال پایدار ایجادشده برای جامعه محلی» و «سهم انرژیهای تجدیدپذیر در اقامتگاهها» در سامانه ملی هوشمند گردشگری رصد شوند. هوش مصنوعی میتواند تحلیلهای لحظهای را برای سیاستگذاران فراهم کند و به آنها امکان دهد تا بر اساس دادههای «روز» و «واقعی»، سیاستگذاری کنند.
نتیجهگیری
گذار به گردشگری پایدار در ایران یک انتخاب تجملی نیست، بلکه یک ضرورت اقتصادی و محیط زیستی است که بقای کشور در بازارهای رقابتی جهانی را تضمین میکند. در حالی که جهان با موفقیت نسبی در حال تفکیک رشد اقتصادی از ردپای کربنی است و سرمایهگذاریها به سمت نوآوریهای دیجیتال کمکربن (از جمله حمل و نقل و توانمندسازی MSMEها) هدایت میشوند، ایران همچنان در چالشهای زیرساختی و خلاء دادهای گرفتار است.
مهمترین مانع بر سر راه توسعه پایدار دیجیتال، عدم وجود یک سامانه ملی اندازهگیری کربن است که فرصت جذب سرمایهگذاری سبز را از بین میبرد و امکان سیاستگذاری مبتنی بر شواهد را سلب میکند. چالش زیرساختهای فرسوده حمل و نقل (که بزرگترین سهم را در انتشار کربن دارد) به این معناست که دستیابی به هدف ۱۵ میلیون گردشگر بدون برنامه دیجیتال جامع، به معنای رشد غیرپایدار و پرکربن خواهد بود.
راهکار پیشرو، اصلاح حکمرانی از ساختار متمرکز و سنتی به سمت یک مدل غیرمتمرکز، شفاف و مبتنی بر فناوریهای نوین است. الزام به اندازهگیری کربن توسط پلتفرمهای دیجیتال و ایجاد مشوقهای هدفمند برای استارتاپهای دانشبنیان کمکربن، میتواند به عنوان یک اهرم اقتصادی قدرتمند، بخش خصوصی را به سمت سرمایهگذاری در بهرهوری انرژی و زیرساختهای پاک هدایت کند. در نهایت، تا زمانی که پایداری و کاهش شدت کربن به عنوان شاخص اصلی توسعه در نظر گرفته نشود، دستیابی به اهداف برنامه هفتم توسعه، با خطر رکود و دور ماندن از استانداردهای جهانی ۲۰۲۵ مواجه خواهد بود.
مطالب مرتبط
جایگاه زنان در گردشگري؛ اهمیت و راهکارهاي حمایتي
باید از ظرفیت های این قشر زنان جامعه که آمیخته ای است از شوق، توانایی و آگاهی در توسعه گردشگری -همچون دیگر اقشار جامعه- حداکثر بهره را برد. (زنان گردش...
ترازوی پایداری در صنعت سفر: گزارشی از مجله سفرنویسان
در این گزارش تحقیقی از مجله سفرنویسان، معیارهای سنجش پایداری در گردشگری، از جمله گواهی نامه هایی مانند GSTC، بررسی می شود. وضعیت ایران با آمارهای جهان...
بررسی سند رمز ارز
دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور، آقا میری، در نشستی با فعالان اقتصاد دیجیتال و هوش مصنوعی در شیراز اعلام کرد که سند رمز ارز از هفته آینده در دستور کار...
دیدگاه ها