ناترازی سبز: سهم ناچیز خورشیدی و بادی در صنعت گردشگری ایران
گزارش ویژه مجله سفرنویسان -صنعت گردشگری جهانی، با وجود ماهیت خدماتمحور خود، به طرز شگفتانگیزی در چالشهای زیستمحیطی نقش دارد؛ بهطوریکه این بخش مسئولیت حدود ۸ درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای جهان را بر عهده دارد. در پاسخ به این بحران اقلیمی، پارادایم «گردشگری پایدار» به ضرورتی جهانی تبدیل شده است؛ ضرورتی که لازمه آن، جدا کردن رشد اقتصادی از افزایش ردپای کربن است. پیشرفتهای بینالمللی در منطقه آسیا و اقیانوسیه که توانستند بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، میزان انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر دلار تولید ناخالص داخلی گردشگری را تا ۲۶ درصد کاهش دهند ، شاهدی بر این مدعاست.
مفهوم «نوآوری سبز» و «مدیریت محیط زیست» در صنعت هتلداری، نشان داده که استفاده از فناوریهای پاک صرفاً یک تعهد اخلاقی نیست، بلکه یک استراتژی بقا و مزیت رقابتی است. مطالعات آکادمیک (مانند پژوهشهای Feng & Wang, 2016) تأکید دارند که اقدامات سبز داخلی، محرکهای مثبتی برای عملکرد مالی، رضایت مشتری و وفاداری او هستند. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری در پنلهای خورشیدی یا بادی باید به سودی بیشتر از صرفهجویی در هزینههای جاری برق منجر شود. با این حال، ایران که به دلیل موقعیت جغرافیایی، «پهنه خورشیدی» جهان خوانده میشود، در عمل با چالشهای ساختاری عظیمی مواجه است. ناترازی مزمن برق و سهم ناچیز انرژیهای تجدیدپذیر—که تنها حدود ۰.۷ درصد از کل تولید برق کشور را تشکیل میدهد —یک مانع بزرگ برای تحقق آرمانهای بلندپروازانه «گردشگری سبز» در این مرز و بوم ایجاد کرده است. این گزارش تحلیلی با تکیه بر آمار و دادههای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴، به بررسی این تناقضات مالی و اجرایی میپردازد و مسیرهایی را برای گذار به یک اکوسیستم گردشگری واقعاً پایدار پیشنهاد میدهد.
شکاف استراتژیک و مالی: مقایسه جهانی ظرفیتها و چالشهای سرمایهگذاری سبز در ایران
۱.۱. روند جهانی و عقبماندگی فاجعهبار ایران
در حالی که ایران در تکاپوی اجرایی کردن طرحهای خرد گردشگری سبز است، جهان در مسیر جهشی بیسابقه در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر قرار دارد. آمارها نشان میدهند که ظرفیت نصبشده جهانی انرژیهای تجدیدپذیر در سال ۲۰۲۴ به ۴۴۴۸ گیگاوات رسید که نمایانگر رشد خیرهکننده ۱۵.۱ درصدی است. این رشد تاریخی عمدتاً توسط کشورهایی مانند چین رهبری میشود که سهمی بالغ بر۶۴ درصد از کل رشد جهانی را به خود اختصاص داده است. برای رسیدن به هدف جهانی تعیینشده در کنفرانسهای اقلیمی، یعنی دستیابی به۱۱.۲ تراوات ظرفیت تا سال ۲۰۳۰، جهان نیازمند ساخت حدود ۹ تراوات ظرفیت بادی و خورشیدی جدید است.
در رتبهبندی شاخص گذار انرژی (ETI) مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در سال ۲۰۲۴، کشورهای پیشرفتهای چون سوئد با امتیاز ۷۸.۴، دانمارک ۷۵.۲، و فنلاند ۷۴.۵ بالاترین امتیازات را در گذار انرژی کسب کردهاند. حتی کشورهای در حال توسعهای چون ویتنام با طرحهای بلندپروازانه Agri-PV قصد دارند تا سال ۲۰۲۷ دستکم ۱۰ مدل پایلوت از نیروگاههای خورشیدی کشاورزی راهاندازی کنند تا همافزایی بهینه بین تولید محصول و انرژی محقق شود. در مقابل، سهم واقعی تجدیدپذیرها در سبد تولید برق ایران در سال ۱۴۰۴ همچنان در حدود ۰.۷ درصد باقی مانده است. این آمار نگرانکننده نه تنها با پتانسیل کشور همخوانی ندارد، بلکه نشاندهنده یک مشکل عمیق در تبدیل پتانسیل به عمل است.
معاونت برنامهریزی سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق (ساتبا) از صدور ۲۰ هزار مگاوات پروانه جدید ساخت نیروگاههای تجدیدپذیر از ابتدای دولت خبر داده است؛ با این حال، کارشناسان تأکید میکنند که حتی یکبیستم این پروانهها عملیاتی نشده است. این ناتوانی در عملیاتی کردن هزاران مگاوات پروانه صادر شده، نشان میدهد که چالش اصلی در ایران نه کمبود منابع (خورشید و باد)، بلکه وجود یک مدل تامین مالی ناکارآمد و بوروکراسی سنگین است که مانع از اجرای سریع پروژهها میشود.
۱.۲. نقد مدل مالی ناکارآمد و تعرفه خرید تضمینی برق (PPA)
یکی از بزرگترین موانع در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران، تضاد تعرفهای و یارانههای سنگین به سوختهای فسیلی است. این تضاد بهویژه در حوزه انرژی بادی فاجعهبارتر به نظر میرسد؛ جایی که ظرفیت فعلی ایران حدود۳۶۰ مگاوات است، در مقایسه با کشورهای پیشرو مانند چین با بیش از ۴۰۰ گیگاوات یا آمریکا با ۱۴۵ گیگاوات. تعرفه خرید تضمینی برق بادی در ایران در حدود۳ سنت به ازای هر کیلوواتساعت تعیین شده است، در حالی که متخصصان حوزه انرژی معتقدند برای توجیهپذیری اقتصادی و جذب سرمایهگذار، این نرخ باید حداقل به ۱۲ سنت افزایش یابد.
اگرچه در حوزه خورشیدی، دولت در سال ۱۴۰۴ با افزایش ۵۳ درصدی قیمت خرید تضمینی، این نرخ را به ۳۸,۲۰۰ ریال (معادل ۳,۸۲۰ تومان) در هر کیلوواتساعت رساند تا بازگشت سرمایه در نیروگاههای خورشیدی به حدود چهار سال برسد ، اما این مدل همچنان از یک نقص ساختاری رنج میبرد.
در بخش گردشگری، مدیر جامعه اقامتگاههای بومگردی ایران اعلام کرده است که برق تولیدی پنلهای خورشیدی تا ۲ هزار تومان (۲۰,۰۰۰ ریال) در هر کیلوواتساعت از صاحبان اقامتگاه خریداری میشود، در حالی که هزینه برق مصرفی این واحدها تنها حدود ۶۰ تومان (۶۰۰ ریال) است. این اختلاف فاحش میان قیمت مصرف و قیمت خرید تضمینی، نشاندهنده اتکای کامل مدل حمایتی بر یارانههای دولتی است. در واقع، نرخ بالای PPA به جای اینکه بر پایه قیمت واقعی و رقابتی بازار انرژی شکل گرفته باشد، متکی بر سیاستهای حمایتی دولت برای تولیدکننده است؛ اما همین اتکا به یارانههای غیرهدفمند، پایداری بلندمدت این مشوقها را در معرض تغییرات سیاستهای مالی دولت و نوسانات ارزی قرار میدهد. این وضعیت، امنیت سرمایهگذاری بلندمدت مورد نیاز برای پروژههای گردشگری پایدار را تضعیف میکند.
۲. تناقض تسهیلات خرد: بررسی کفایت حمایتهای مالی برای اقامتگاههای بومگردی
۲.۱. برنامههای تشویقی و اهداف اعلامی وزارت میراث فرهنگی
در سطح وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، عزم جدی برای ترویج «گردشگری سبز» و ادغام فناوریهای پاک مشاهده میشود. معاون گردشگری کشور در سال ۱۴۰۳ اعلام کرد که در تلاش هستند تا نشان "هتل سبز" را به واحدهای اقامتی دارای معیار مصرف بهینه انرژی اعطا کنند. وی همچنین پیشبینی کرد که با توجه به شرایط آب و هوایی و تأسیسات مناطق مختلف، حداقل ۵۰ درصد از واحدهای گردشگری در سراسر کشور، بهویژه در استانهای با تابش خورشیدی بالا، وارد فرایند بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر خواهند شد.
مهمترین اقدام در این راستا، امضای یک تفاهمنامه چهارجانبه در اواخر سال ۱۴۰۳ میان معاونت گردشگری، ساتبا، بنیاد علوی و جامعه اقامتگاههای بومگردی بود. هدف این تفاهمنامه، تجهیز اقامتگاهها به پنلهای خورشیدی و در عین حال ایجاد درآمد جانبی برای آنها از طریق فروش برق مازاد به شبکه اعلام شد. برای تحقق این امر، بنیاد علوی متعهد به ارائه وامهای کمبهره (۴ درصدی) به مبلغ ۶۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان به متقاضیان شد. با توجه به اینکه حدود ۴۰۰۰ بومگردی در کشور وجود دارد ، مدیر جامعه بومگردی ابراز امیدواری کرده است که بین۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ متقاضی برای این طرح ثبتنام کنند.
۲.۲. نقد کفایت مالی: هزینههای واقعی در برابر وامهای حمایتی
جذابیت نرخ بالای خرید تضمینی (PPA) که میتواند پس از اتمام اقساط وام (حدود دو سال) به سوددهی منجر شود ، نباید نقصهای ساختاری در طراحی تسهیلات را پنهان کند. تحلیل هزینههای واقعی نصب تجهیزات در سال ۱۴۰۴، کفایت وامهای اعطایی را به چالش میکشد:
هزینه نصب سیستمهای متصل به شبکه (آنگرید): هزینه نصب هر کیلووات پنل خورشیدی متصل به شبکه در مهر ۱۴۰۴ بین ۲۰ تا ۲۶ میلیون تومان برآورد شده است. بنابراین، یک سیستم ۵ کیلوواتی (که برای نیازهای یک اقامتگاه بومگردی متوسط رو به بالا مورد نیاز است)، حدود ۱۰۰ تا ۱۳۰ میلیون تومان هزینه دارد.
ضرورت سیستمهای مستقل (آفگرید): بسیاری از اقامتگاههای بومگردی برای حفظ ماهیت اکولوژیک خود، در مناطق روستایی یا دورافتادهای قرار دارند که دسترسی ضعیفی به شبکه سراسری دارند. این واحدها برای تضمین پایداری برق در شب یا در روزهای ابری، به سیستمهای آفگرید (Off-Grid) که شامل باتریهای ذخیرهسازی هستند، نیاز دارند. هزینه نصب هر کیلووات سیستم آفگرید به دلیل قیمت بالای باتری، به طور قابل توجهی بیشتر و در حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان است.
تناقض طراحی تسهیلات: سقف وام ۱۵۰ میلیون تومانی، در بهترین حالت، صرفاً هزینههای اولیه نصب یک سیستم ۵ تا ۷ کیلوواتی متصل به شبکه (آنگرید) را پوشش میدهد. این طرح با تمرکز بر فروش برق مازاد به شبکه (آنگرید)، عملاً هدف اصلی خود را که «پایداری و خودکفایی انرژی» اقامتگاهها در مناطق دورافتاده است، از دست میدهد. تسهیلات ارائه شده، هیچ حاشیه امنیتی یا پوششی برای هزینههای سنگین سیستمهای باتریدار (آفگرید) که برای تحقق اکوتوریسم واقعی در بسیاری از مناطق روستایی ایران حیاتی هستند، فراهم نمیکند. این عدم تطابق فنی و مالی نشان میدهد که مدل تسهیلات، بیشتر با دغدغه «رفع ناترازی برق ملی» تطابق دارد تا با نیازهای فنی و عملیاتی واحدهای گردشگری پایدار.
حلقه مفقوده: نوآوریهای بادی، پایداری ۲۴ ساعته و نقش سرمایه انسانی سبز
۳.۱. غیبت انرژی بادی و لزوم نوآوریهای مینیاتوری
توسعه پایدار در مناطق دورافتاده و بومگردیها، نیازمند راهحلهای هیبرید است تا پایداری تولید انرژی را در طول شب و روز تضمین کند. با این حال، همانطور که در بخش مالی اشاره شد، سیاستهای حمایتی فعلی، غلبه انرژی خورشیدی را به نمایش میگذارند و انرژی بادی را نادیده گرفتهاند. این در حالی است که ایرانیان نخستین کسانی بودند که حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح از آسیابهای بادی استفاده میکردند و مناطق مستعد بادخیز در کشور وجود دارد.
غفلت از انرژی بادی، ایران را از مزایای فناوریهای مکمل باز میدارد. در سطح جهانی، توربینهای بادی کوچک و قابل حمل (مانند WindLily با توان ۱۵ تا ۲۳ وات) معرفی شدهاند که میتوانند در شرایط آبوهوایی ابری یا کمپینگهای دورافتاده، تا ۸ برابر بیشتر از پنلهای خورشیدی کوچک انرژی تولید کنند. این توربینهای بادی کوچک، راهحلی حیاتی برای اقامتگاههای بومگردی، بهویژه در استانهایی با پتانسیل باد قوی یا در محیطهای ساحلی هستند و میتوانند با تکمیل انرژی خورشیدی در طول شب، نیاز واحد اقامتی را به سیستمهای باتریدار بزرگ مقیاس کاهش داده یا پایداری ۲۴ ساعته را تضمین کنند.
نمونههای موفق جهانی مانند هتل شناور دوستدار محیط زیست (Eco-Floating Hotel) در قطر، نشان میدهد که آینده صنعت گردشگری در گرو طراحیهای یکپارچه و استفاده ترکیبی از انرژیهای خورشیدی، بادی و حتی جزر و مدی است. تمرکز انحصاری بر یک فناوری (خورشیدی) بدون در نظر گرفتن مکملهای بادی، پایداری عملیاتی واحدهای بومگردی را در مناطق حساس به خطر میاندازد.
۳.۲. نظریه مدیریت منابع انسانی سبز و چالش آموزش کارکنان
پذیرش موفقیتآمیز فناوریهای نوآورانه در صنعت گردشگری صرفاً به سختافزار (پنلها یا توربینها) محدود نمیشود. طبق نظریههای نوآوری سبز، موفقیت پایدار به نگرش سازمانی، فرهنگ سازمانی سبز و باورهای شخصی کارکنان بستگی دارد. به عبارت دیگر، فقدان «سرمایه انسانی سبز» میتواند بزرگترین مانع در مسیر سبز شدن صنعت گردشگری باشد.
پژوهشهای انجام شده در ایران، از جمله در هتلهای شهر یزد ، نشان میدهد که «مدیریت منابع انسانی سبز» نقش میانجی کلیدی در بهبود عملکرد محیطی و تعهد سازمانی دارد. معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی بر این نکته تأکید کرده که حتی صرفهجویی ۱۰ درصدی در مصرف (آب، برق، سوخت) ناشی از حساسسازی و آموزش کارکنان و مسافران، بهطور مستقیم به کاهش هزینهها و منافع اقتصادی هتلدار منجر میشود. اگرچه دورههای آموزشی برای مدیران و کارکنان بومگردیها (شامل ۳۶ ساعت نظری و ۱۴ ساعت عملی) برگزار میشود، اما نقد کارشناسی بر این موضوع وارد است که آیا این آموزشها بهطور سیستماتیک و عمیق بر روی بهرهوری، نگهداری فنی و بهینهسازی سیستمهای انرژی تجدیدپذیر تمرکز دارند؟ در غیاب یک زیرساخت قوی برای «نیروی انسانی سبز»، تجهیزات گرانقیمت نصبشده میتوانند به دلیل نگهداری ضعیف، سوءاستفاده یا عدم آگاهی از ظرفیتهای بهینهسازی، کارایی خود را از دست بدهند. در نتیجه، فقدان تعهد فرهنگی و تخصصی در نیروی انسانی به مثابه یک تهدید، میتواند سرمایهگذاریهای فناورانه در این بخش را تضعیف نماید.
نتیجهگیری و راهکارهای جامع: معماری مالی و فنی برای گذار به اقتصاد سبز گردشگری
صنعت گردشگری ایران در یک مقطع تعیینکننده تاریخی قرار دارد. در حالی که مسئولان دولتی اهداف جسورانهای چون تجهیز ۵۰ درصد از واحدهای اقامتی و تدوین استانداردهای هتل سبز را دنبال میکنند، آمارهای اجرایی و موانع مالی خرد، این اقدامات را در هالهای از ابهام فرو برده است.
جمعبندی چالشی: تضاد بین پتانسیل عظیم ایران و سهم ناچیز ۰.۷ درصدی تجدیدپذیرها نشاندهنده یک مشکل سیستمی است که در آن، بوروکراسی و مدلهای مالی غیرواقعبینانه، بر انگیزه بخش خصوصی چیره شدهاند. تفاهمنامههای بزرگ (مانند همکاری ساتبا و بانک گردشگری برای تأمین مالی پروژههای کلان خورشیدی) عمدتاً بر نیروگاههای متمرکز متمرکز شده و از توسعه خرد (بومگردیها) حمایت چندانی نمیکنند. افزون بر این، ناکافی بودن تسهیلات بومگردی (۱۵۰ میلیون تومان) برای پوشش هزینههای سیستمهای آفگرید و غفلت از انرژی بادی به عنوان مکمل حیاتی، نشان میدهد که طراحی مشوقها هنوز با واقعیتهای فنی و اکولوژیک اقامتگاههای پایدار فاصله زیادی دارد.
گردشگری میتواند به عنوان یکی از سه فعالیت اقتصادی برتر در اسناد بالادستی، محرک تحقق رشد ۸ درصدی اقتصاد در استانهای تاریخی مانند یزد باشد و همچنین فرصتهای شغلی شایسته و توانمندسازی برای زنان فراهم آورد. اما دستیابی به این اهداف، مستلزم اصلاحات ساختاری در مدل گذار انرژی است.
راهکارهای پیشنهادی برای عبور از ناترازی سبز
بر اساس تحلیلهای انجامشده و نقد سازنده ارائهشده، برای تبدیل شعار «گردشگری سبز» به واقعیت عملیاتی، اتخاذ راهکارهای زیر ضروری به نظر میرسد:
۱. بازنگری در مدل تسهیلات خرد بر اساس هزینههای واقعی (۱۴۰۴): با توجه به اینکه هزینه نصب سیستمهای آفگرید و هیبرید (خورشیدی-بادی) در سال ۱۴۰۴ افزایش یافته است ، سقف وامهای کمبهره (۴ درصدی) بنیاد علوی باید متناسب با نرخ تورم و هزینه تجهیزات (بر حسب ارز) مورد بازبینی قرار گیرد و برای پوشش کامل یک سیستم پایدار ۵ تا ۷ کیلوواتی، به حداقل ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان افزایش یابد. هدفگذاری باید تجهیز بومگردیها به سیستمهای آفگرید یا هیبرید باشد تا پایداری ۲۴ ساعته برق تضمین شود.
۲. تنوعبخشی تکنولوژیک و ترویج راهحلهای هیبرید: سیاستهای تشویقی باید فراتر از پنلهای خورشیدی بروند. ترویج و ارائه تسهیلات خاص برای نصب توربینهای بادی کوچکمقیاس (Small Wind Turbines) در مناطق مستعد، باید به عنوان یک گزینه استاندارد در نظر گرفته شود. این کار به اقامتگاهها امکان میدهد که با استفاده از سیستمهای ترکیبی خورشیدی-بادی، از پایداری انرژی در طول شب یا روزهای ابری بهرهمند شوند.
۳. الزام اجرایی و کاهش بوروکراسی تفاهمنامهها: تفاهمنامهها، مانند نمونه چهارجانبه بومگردیها ، باید دارای ضمانت اجرایی قوی باشند. همانطور که کارشناسان اشاره کردهاند، مدیریت جزیرهای دستگاهها و ضعف در پیگیری، منجر به عدم تحقق طرحها میشود. ساتبا و وزارت میراث فرهنگی باید یک کارگروه مشترک دائمی با اختیارات بالا ایجاد کنند تا مراحل اخذ مجوز، تخصیص وام و نصب تجهیزات را برای متقاضیان بخش گردشگری (به ویژه در مناطق محروم) تسهیل و تسریع نماید.
۴. توسعه سیستماتیک سرمایه انسانی سبز (Green HRM): برنامههای آموزشی کارکنان اقامتگاههای بومگردی باید تخصصیتر شوند و بر نگهداری، عیبیابی، و بهینهسازی مداوم سیستمهای تولید برق تجدیدپذیر تمرکز کنند. بدون ارتقاء دانش فنی کارکنان، حتی بهترین سختافزارها نیز به دلیل عدم مدیریت صحیح منابع، به اهداف پایداری خود دست نخواهند یافت. این سرمایهگذاری بر نیروی انسانی، اثربخشی سرمایهگذاریهای مالی را چند برابر خواهد کرد.
مطالب مرتبط
ابراهیم پورفرج: چالشهای توسعه گردشگری ایران؛ از رکود کرونا تا موانع دولتی
مصاحبه اختصاصی با ابراهیم پورفرج، ریاست سابق جامعه تورگردانان ایران، درباره موانع توسعه گردشگری پساکرونا. با چالش های تورم، کمبود زیرساخت ها، عدم حمای...
مدیریت مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی
مدیریت مناطق حفاظت شده و پارک های ملی گردشگری پایدار به طور ویژه بر مدیریت منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست تاکید دارد. مناطق حفاظت شده و...
مفهوم و اصول گردشگری پایدار
مفهوم و اصول گردشگری پایدار مفهوم و اصول گردشگری پایدار تعریف گردشگری پایدار مفهوم و اصول گردشگری پایدار- گردشگری پایدار یک الگوی توسعه...
دیدگاه ها