گردش در آبدرههای بینظیر نروژ با هاویلا وویجز
پاشیدن یخهای قطبی بر کمرم و در آغوش کشیده شدن توسط خدای دریای نورس، عضویت مرا در کانون کاوشگران قطب تأیید کرد؛ این اتفاق پس از عبور کشتی هاویلا وویجز از مدار قطب شمال رخ داد.
برای دریانوردان باتجربه، گذر از این خط یک موفقیت مهم محسوب میشود. اما برای همسفرانم روی عرشه کشتی پولاکس در نزدیکی سواحل نروژ، این رویداد جشنی پرشور بود که با نوشیدنی رام دریانوردی به نام «جادوی سیاه» به پایان رسید؛ ترکیبی که هم جان را گرم میکند و هم روح را نیرومند میسازد.
عبور از مدار قطبی تنها یکی از لحظات بهیادماندنی سفر هفتروزه من در خردادماه بود که در میان آبدرههای باشکوه نروژ، از شهر برگن تا کیرکنس نزدیک مرز روسیه، انجام گرفت.
از دیگر لحظات فراموشنشدنی این سفر میتوان به چشیدن غذاهای دریایی محلی، حرکت بیصدا با انرژی باتری و لذت بردن از مناظر خیرهکننده زیر نور درخشان خورشید نیمهشب اشاره کرد. همچنین، گشتوگذارهای هیجانانگیز کشتی، ما را با پرندگان دریایی پافین، گوزنهای شمالی و مردم بومی سامی نروژ آشنا ساخت.
بسیاری از خطوط کشتیرانی نروژ را در برنامههای سفر خود قرار میدهند، اما چهار کشتی هاویلا به دلیل ویژگیهای خاص خود متمایز هستند؛ آنها فقط به بندرهای نروژ سفر میکنند و هر کشتی حداکثر ۶۴۰ مسافر را جابهجا مینماید. این ظرفیت کم به آنها امکان میدهد تا در میان هزار آبدره و ۳۲۰ هزار جزیره این کشور حرکت کنند.
اتحادیه حفاظت از طبیعت و تنوع زیستی، که قدیمیترین انجمن محیطزیستی آلمان است، کشتیهای هاویلا را جزء سازگارترین شناورهای جهان با محیط زیست دستهبندی میکند. این کشتیها نیروی خود را از ترکیب گاز طبیعی مایع و انرژی باتری تأمین میکنند که به کاهش ۳۵ درصدی انتشار کربن منجر میشود.
هاویلا یک شرکت خانوادگی است که فعالیت دریانوردی خود را در سال ۲۰۲۱ آغاز کرد، پس از اینکه نروژ مسیر ساحلی را برای رقابت گشود و به تسلط طولانیمدت هورتیگروتن در این منطقه پایان داد.
تجربیات دلنشین
سفر با هاویلا حس ترکیبی از یک خط کشتیرانی مسافربری و یک تور اکتشافی را به ارمغان میآورد. این کشتیها یک مسیر ساحلی صدساله را دنبال میکنند و در طول سال در بیش از ۳۰ بندر برای جابهجایی پست، کالا و مسافران توقف دارند. مسافران میتوانند برای بخشهای کوتاه سفر سوار یا پیاده شوند یا سفر رفت و برگشت ۱۳ روزه میان برگن و کیرکنس را رزرو کنند.
جذابیت هاویلا در سادگی آن نهفته است: طبیعت خود، صحنههای چشمگیر را خلق میکند. خبری از کازینو، نمایشهای برادوی یا شبهای موضوعی نیست. مسافران برای قایقهای ماهیگیری در حال عبور دست تکان میدهند و صندلیهای عرشه را پر میکنند تا به کوههایی خیره شوند که مستقیم از دل دریا سر برآوردهاند.
من و خواهرم در شهر برگن، که دروازه ورود به آبدرهها محسوب میشود، سوار کشتی پولاکس شدیم. طراحی زیبای اسکاندیناویایی کشتی فوراً ما را تحت تأثیر قرار داد. فضاهای داخلی شیک و آرامشبخش هستند، با رنگهای خاکستری و آبی ملایم که منعکسکننده دریا و آسمانند. آثار هنری نروژی نیز به این فضا گرما و رنگ میبخشند.
زندگی روی عرشه آسوده و غیررسمی است. غذاها با مواد اولیه محلی و بهصورت سفارشی (آلاکارته) سرو میشوند. تنها بوفه صبحانه موجود بود که مسافران میتوانستند علاوه بر آن، از آشپزخانه نیز سفارش دهند. من تمام غذاهای دریایی را دوست داشتم، از ماهی سالمون و کاد تازه گرفته تا صدفهای گریل شده و ساندویچهای میگو باز.
بیشتر خدمه کشتی نروژی هستند، اما به زبانهای انگلیسی و آلمانی مسلط بوده و مشتاقاند تا سنتهای کشورشان را معرفی کنند.
با اینکه تنها حدود دوازده نفر از ۳۰۰ مسافر کشتی ما از ایالات متحده بودند، اما علاقه آمریکای شمالی به این سفرها رو به فزونی است. به گفته لاسه ونگستاین، مدیر ارشد ارتباطات و پایداری هاویلا، سهم مسافران آمریکایی و کانادایی از ۳ درصد در سال ۲۰۲۲ به ۱۲ درصد در سال ۲۰۲۵ رسیده است.
من و خواهرم فوراً به جذابیت این سفر پی بردیم. کشتیهای هاویلا با حرکت در نزدیکی ساحل، چشماندازی نزدیک و بینظیر از خط ساحلی ناهموار نروژ را فراهم میکنند. از عرشه یا از طریق پنجرههای سرتاسری سالن، محو تماشای مناظر در حال تغییر صخرههای شیبدار، روستاهای ماهیگیری و فانوسهای دریایی زیبا شدیم.
احترام هاویلا به محیط زیست نیز به همان اندازه چشمگیر است. زمانی که وارد آبدره آسیبپذیر گایرانگر شدیم، کشتی پولاکس به حالت باتری تغییر وضعیت داد. بیصدا و بدون آلایندگی، وارد این آبدره باریک که در فهرست یونسکو قرار دارد، شدیم و به صدای آبشار هفت خواهر گوش دادیم که در دریا فرو میریخت.
کابین برتر ما با چشمانداز دریا، کوچک اما هوشمندانه طراحی شده بود و پنجرههایی به اندازه کافی بزرگ داشت تا بتوان از مناظر آبدره لذت برد. پردههای تاریککننده به ما کمک کردند تا با وجود روشنایی بیپایان پس از عبور از مدار قطب شمال بخوابیم. بخشهایی از شمال نروژ از اواسط خرداد تا مرداد، ۲۴ ساعت نور خورشید را تجربه میکنند.
بیش از نیمی از ۱۷۹ کابین کشتی پولاکس، چشمانداز دریا دارند و با تختهای دونفره بزرگ یا دو تخت تکنفره مجهز شدهاند. ۲۴ سوئیت فضای اضافی، بالکن و شومینه ارائه میدهند و دو مورد از آنها دارای وانهای جکوزی خصوصی در بالکن هستند. بیشتر کابینها تا چهار نفر را در خود جای میدهند.
گشت و گذار در بنادر
برخی توقفها در بندر تنها ۱۰ دقیقه طول میکشید، فقط برای تخلیه یا بارگیری کالا. اما برخی دیگر ساعتها به درازا میکشیدند و فرصت کافی برای گشتوگذار مستقل یا شرکت در تورهای راهنما دار فراهم میکردند. من و خواهرم شهرهای تروندهایم و ترومسو را بهتنهایی گشتیم، اما برای دیدن مکانهای دورافتادهتر به تورهای گروهی ملحق شدیم.
مگنه شجردال، مدیر گشتهای اکتشافی، با ارائههای روزانه که بر توقفگاههای بندر و گشتوگذارها، افسانههای وایکینگها و آموزشهای زبان نروژی تمرکز داشتند، سفر ما را غنیتر کرد.
یکی از گشتهای محبوب ما، ما را به عمق آبدره باشکوه گایرانگر برد، جایی که از یک مرکز فرهنگی بازدید کردیم تا چگونگی شکلگیری آبدره توسط یخچالهای طبیعی را بیاموزیم. سپس ۳۲۷ پله را در کنار یک آبشار پرخروش پایین رفتیم و پس از آن با اتوبوس به نقطهای مشرف بر صخرهها منتقل شدیم.
در گشت دیگری، آموختیم که چگونه صید ماهی کاد در اطراف جزایر لوفوتن، این کشور را بنا نهاده است. بازدید ما از موزه لوفوتن شامل نمایشگاههایی بود که شرایط دشوار کسانی را روایت میکرد که زمانی دریانوردی در طوفانهای قطبی را با قایقهای بدون سقف به جان خریده بودند.
یک قایقسواری پرهیجان ما را به پناهگاه پرندگان کیپ شمالی برد، که یکی از بزرگترین کلونیهای پرندگان دریایی نروژ است. پرندگان پافین، عقابهای دریایی و فکها، صخرههای بیرون زده در دریای یخی بارنتس را پر کرده بودند.
دیدن گوزنهای شمالی که در طول تور فرهنگی سامی ما در توندرا پرسه میزدند، به همان اندازه هیجانانگیز بود. در اطراف آتشی در یک کلبه سنتی پوشیده از چمن، یک بزرگتر از روستای داوی سیدا داستانهایی از زندگی عشایری سامیها را روایت کرد. او یک «یویک» غمانگیز خواند – یک آهنگ محلی سنتی که پس از بازدید ما در ذهنمان ماندگار شد.
گشتوگذارها بر اساس فصل و شرایط آبوهوایی متفاوت هستند. فعالیتهای تابستانی شامل پیادهروی، دوچرخهسواری و بازدیدهای فرهنگی میشوند؛ در حالی که زمستان زمان مناسبی برای تماشای شفق قطبی، سگسورتمهسواری و برفرویی است.
علاوه بر ارائههای روزانه روی عرشه، شجردال در جشن عرشه هنگام عبور از مدار قطب شمال، ما را با «نیورد»، خدای دریای نورسها، آشنا کرد.
«نیورد»، که در واقع یکی از خدمه کشتی بود و با ریشی بلند و شنلی پیچیده شده، تازهواردان به مدار قطب شمال را با همان پارچ یخ بر کمرشان غسل تعمید داد. این جشن که آمیزهای از افسانه و شیطنت بود، ورود ما را به بالاترین نقطه جهان نشان میداد.
وقتی به کیرکنس رسیدیم، پشیمان شدم که برای سفر رفت و برگشت ثبتنام نکرده بودم. سفر دریایی هاویلا مرا در زیبایی بیزمان، طعمها و افسانههای سواحل نروژ غرق کرد. با این حال، میدانم که هنوز چیزهای زیادی برای کشف کردن وجود دارد.
مطالب مرتبط
پیادهروی «سقف انگلستان» در پنینز؛ تجربهای بر فراز جهان
روی علفزارهای لانگلی، باد شدیدتری می وزد. بوته هایی که زیر پاهایم هستند، جاده باستانی «می دن وی» را پوشانده اند، که شاید مرتفع ترین مسیر رومی در بریتا...
موزه ای به نام پاریس؛ پاریس، عروس شهرهای جهان
من ماندم با خاطرات و تجربیاتی بسیار از شهرعشاق، پاریس زیبا، عروس شهرهای جهان، که امروز جز خاطره ای شیرین، چند عکس و یادگاری، چیزی برایم نمانده است.
دریاچه ارواح مخوف، مرموز و شگفت انگیز
طــی بررســی هایــی کــه راجــع بــه ایــن دریاچــه انجــام دادم متوجــه شــدم قدمــت دریاچــه طبیعــی ارواح یــا ممــرز بــه دوره کرتاســه میانــی تـ...