محمد اسماعیل ارجمندی (ماهنامه سفرنویسان )
شبیخونِ ۳ میلیاردی به شناسنامهی ایران؛ یعقوب لیث در بنبستِ قهرِ دولتی!
رستاخیزِ غریبِ «رادمان» در برزخِ مدیریت؛ گزارش تحلیلی از سقوط استراتژیک در پایتختِ عیاران
چرا دولت با شناسنامهی زبانی ایران قهر کرده است؟ کالبدشکافی فقرِ ساختاری در ۱۰۰۰ هکتار تاریخ و تمدن
به قلم مدیر مسئول
در جغرافیای فرهنگی ایران، نام «رادمان پورماهک» یا همان یعقوب لیث صفاری، با رگِ غیرت و احیای زبان پارسی گره خورده است. اما امروز، در سال ۲۰۲۵ میلادی، آرامگاه این شهریارِ عیار در قلب جندیشاپور، با زخمی عمیقتر از تیغِ دشمنانِ تاریخیاش روبروست: «بیوزنی در ترازوی بودجه و قهرِ استراتژیکِ وزارتخانه». مصاحبهی تکاندهندهی یعقوب ذلقی، مدیر این پایگاه میراثی، فراتر از یک دردِدلِ مدیریتی، سندی است بر یک سقوط آزاد در حوزهی «اقتصاد گردشگری» و «صیانت از سرمایههای ملی». جایی که پایتخت علمی جهان و مدفن احیاگر زبان پارسی، در چنبرهی اعداد و ارقام ناچیز، به احتضار نشسته است.
توهینِ بودجهای به شکوهِ صفاری؛ وقتی ۳ میلیارد تومان «ردیفِ توسعه» نام میگیرد!
نخستین و عریانترین بخش فاجعه، ترازِ مالیِ اختصاص یافته به «توسعه زیرساختهای گردشگری» است. بر اساس آمارهای فنی، تفکیک بودجهی مرمت (حفاظت کالبدی) از بودجهی توسعه زیرساخت (تجربهی گردشگر) یک ضرورت استراتژیک است. اختصاص تنها ۳ میلیارد تومان برای پهنهای که ۱۰۰۰ هکتار عرصه دارد، نه یک عددِ بودجهای، که یک «توهینِ نمادین» به جایگاه تاریخی یعقوب لیث است. در شرایطی که تورمِ تجهیزات عمرانی و فنی، هزینهی ساخت یک مجموعهی رفاهی ساده را به دهها میلیارد تومان رسانده، این بودجهی قطرهچکانی عملاً به معنای «توقف کاملِ ضربانِ توسعه» در این منطقه است.
در تحلیل تخصصی «سرمایهگذاری مقصد»، نیاز حداقلی این پایگاه بر اساس گفته های مسئول پایگاه برای خروج از وضعیت بحرانی و ورود به فازِ توسعه، سالانه ۱۵ میلیارد تومان برآورد شده است. شکافِ ۱۲ میلیاردی میان «نیاز» و «تخصیص»، نشاندهندهی آن است که دولت تنها با ۲۰ درصد از ظرفیتِ خود به استقبالِ تاریخ رفته است. این فقرِ تزریقی باعث شده تا مدیران محلی به جای تمرکز بر «خلق ثروت» و «جذب توریست بینالمللی»، تمام انرژی خود را صرفِ «مدیریتِ فقر» و اولویتبندیِ نیازهای اولیهای کنند که در سایتهای مشابه جهانی، دههها پیش مرتفع شدهاند.
باید از سیاستگذاران وزارتخانه پرسید که با کدام فرمولِ اقتصادی، بودجهی سالانهی زیرساختیِ آرامگاه یعقوب لیث صفاری را معادل هزینهی خریدِ چند متر زمین در کلانشهرها تعریف کردهاند؟ این «خسیسگراییِ مفرط» در قبالِ سایتی که ثبتِ جهانیِ یونسکو را یدک میکشد، فراتر از یک اشتباه محاسباتی، نوعی «خودزنیِ تمدنی» است که ثمرهای جز فراری دادنِ سرمایهگذار و گردشگر نخواهد داشت.
تراژدی در منابع انسانی؛ پاسداری از ۵ هزار هکتار با دستهای خالی
در استانداردهای بینالمللی مدیریت میراث (World Heritage Management)، نسبت نیروی انسانی به وسعتِ سایت، شاخصِ اصلیِ امنیت و کیفیتِ خدمات است. مدیریتِ محوطهای با وسعت ۱۰۰۰ هکتار عرصه باستانی و حریمِ ۵ هزار هکتاری توسط تنها ۴ تا ۵ نفر پرسنل، فراتر از یک خلاء مدیریتی، یک «بحرانِ امنیتی» است. این بدان معناست که هر نفر باید مسئولیتِ پایش، حفاظت، راهنماییِ توریست و مدیریتِ اجراییِ مساحتی معادل ۱۰۰۰ هکتار را بر عهده بگیرد؛ معادلهای که از نظر علمی غیرممکن و از نظر حرفهای نگرانکننده است.
کمبودِ جانسوزِ نیروی متخصص در این پایگاه، عملاً باعث شده است که «تجربهی گردشگر» (User Experience) به حداقلِ ممکن سقوط کند. توریستِ خارجی یا داخلی که قدم در جندیشاپور میگذارد، با محوطهای روبرو میشود که در آن نه از راهنمایانِ مسلط به زبانهای زنده خبری هست و نه از تیمهای حفاظتی که امنیتِ روانیِ بازدیدکننده را تأمین کنند. این «ارتشِ ۵ نفره»، در واقع جانبرکفانی هستند که در خلأِ حمایتِ ستادی، تنها تلاش میکنند تا چراغِ نیمهجانِ این پایگاه را روشن نگه دارند، اما حقیقت این است که با این بضاعت، هرگز نمیتوان به استانداردهای «گردشگریِ پایدار» دست یافت.
وزارت میراث فرهنگی باید پاسخگو باشد که چرا در چارت سازمانیِ خود، چنین فقرِ منابعِ انسانی را به یکی از مهمترین پایگاههای ملی تحمیل کرده است؟ غیبتِ کارشناسانِ گردشگری، باستانشناسانِ مستقر و تیمهای مجربِ بازاریابی در سایتِ یعقوب لیث، به معنای رها کردنِ این گنجینه در برابرِ فرسایشِ زمان و تهاجمِ فراموشی است. این قهرِ ساختاری با نیروی انسانی، تیرِ خلاصی بر پیکرهی مدیریتی است که ادعای جهانیسازیِ میراثِ ایران را دارد.
تقلیلِ «عزتِ ملی»؛ انحراف در معیارهای توسعه
بسیار گزنده و تلخ است وقتی در گزارشهای رسمی، تأمین بدیهیاتِ اولیهای چون سرویس بهداشتی، آب، برق و برجِ نوری به عنوان «اتفاقات خوب و دستاوردهای بزرگ» معرفی میشود. در ادبیاتِ تخصصیِ گردشگری جهانی، این موارد «زیرساختهای بقا» (Survival Infrastructure) محسوب میشوند، نه «زیرساختهای توسعه». زمانی که سقفِ آرزوهای مدیریتی در آرامگاه رادمان پورماهک (یعقوب لیث صفاری)، به تأمینِ روشنایی و بهداشتِ محیط تقلیل مییابد، یعنی ما از نگاهِ استراتژیک به گردشگری، فرسنگها فاصله گرفتهایم.
گردشگرِ بینالمللی که به دنبال ریشههای نخستین دانشگاهِ جهان به جندیشاپور میآید، انتظار دارد با تکنولوژیهای نوین مانند واقعیت افزوده (AR)، موزههای مجازی و مراکز تفسیر میراث (Heritage Interpretation Centers) روبرو شود. تبدیل شدنِ نیازهای اولیه به «هدفِ نهایی»، نشان از آن دارد که بودجههای قطرهچکانی، ذائقهی مدیریتی را به سمتی سوق داده که تنها به «بقاءِ روزمره» بیندیشند. این انحرافِ معیاری، باعث شده تا پتانسیلهای عظیم ارزآوری و اشتغالزایی در این منطقه، فدایِ تأمینِ قبضهای برق و هزینههای ابتدایی شود.
ما با یک «پارادوکسِ دردناک» روبرو هستیم؛ از یک سو کنگرههای بینالمللی برگزار میکنیم و از سوی دیگر، در تأمینِ ریر ساخت های استاندار گردشگری وتوسعه سایت درماندهایم. این شکاف نشان میدهد که نگاهِ وزارتخانه به جندیشاپور، نگاهی «نمایشی» است و نه «بنیادین». توسعهی گردشگری در آرامگاهِ شهریارِ ایرانی، نیازمندِ گذار از «پروژههای دستشوییمحور» به سمتِ «پروژههای مقصدساز» است؛ اقداماتی که شأنِ تاریخیِ یعقوب لیث را در ترازِ جهانی حفظ کند.
لکنتِ تبلیغاتی و انزوای جهانی؛ بروشور در برابرِ جنگِ رسانهای
در حالی که کشورهای همسایه با جعلِ عناوین و تملکِ مفاخرِ ایرانی، میلیاردها دلار صرفِ برندینگِ دیجیتال و تولید محتواهای سینمایی میکنند، سهمِ رادمان پورماهک از تبلیغاتِ ملی، «چهار مدل بروشور و چند تابلوی فلزی» است! این یعنی خلعِ سلاحِ کامل در برابرِ جنگِ رسانهایِ گردشگری. یعقوب لیث که ناجیِ زبانِ فارسی بود، امروز در وطنِ خود چنان در سکوتِ رسانهای فرو رفته که حتی بسیاری از نسلِ جوانِ ایران، از مکانِ دقیقِ آرامگاهِ او و نقشِ جندیشاپور در تاریخِ علم بیاطلاعاند.
معرفیِ جهانیِ یک اثر، نیازمندِ بودجههای اختصاصی در حوزهی Digital Marketing و حضورِ فعال در پلتفرمهای توریستیِ دنیاست. ۳ میلیارد تومان بودجهی کلِ سال، حتی کفافِ تولیدِ یک مستندِ ترازِ جهانی یا راهاندازیِ یک وبسایتِ تعاملیِ چندزبانه را نمیدهد. وزارت میراث فرهنگی با نادیده گرفتنِ نیازهای تبلیغاتیِ این پایگاه، عملاً حکم به «انزوایِ جهانیِ» یعقوب لیث داده است. بروشورِ کاغذی در عصرِ هوش مصنوعی، بیشتر به یک شوخیِ تلخ میماند تا ابزارِ معرفی.
این قهرِ تبلیغاتی، ضربهای سنگین به «غرورِ ملی» است. یعقوب لیث میتواند قطبِ جذبِ پارسیزبانان از سراسرِ جهان باشد؛ اما بدونِ زیرساختِ تبلیغاتی و معرفیِ حرفهای، این ظرفیتِ عظیمِ اقتصادی و فرهنگی، همچنان در غبارِ بیتوجهی خاک خواهد خورد. وزارتخانه باید پاسخ دهد که سهمِ این قهرمانِ ملی از بیلبوردهای فرودگاهی، کلیپهای تبلیغاتیِ ملی و نشستهای خبریِ بینالمللی کجاست؟
بستهی پیشنهادی برای نجاتِ «قلبِ تپندهی تاریخِ ایران»
خروج از این فاجعهی مدیریتی نیازمندِ یک «جراحیِ بودجهای و ساختاری» است. ما به عنوان یک رسانه تخصصی گردشگری، راهکارهای زیر را برای خروج از بنبست پیشنهاد میدهیم:
• ارتقایِ فوریِ ردیفِ بودجهی زیرساختی: افزایشِ بودجهی توسعهی گردشگری پایگاه از ۳ میلیارد به حداقل ۲۰ میلیارد تومان در سال آینده، با هدفِ ایجادِ مسیرهای دسترسی، مجتمعهای رفاهیِ استاندارد و سیستمهای نوینِ حفاظتی.
• تأسیسِ «بنیادِ ملیِ توسعهی گردشگریِ جندیشاپور»: با هدفِ جذبِ سرمایهگذارانِ بخشِ خصوصی و ایجادِ مشوقهای مالیاتی برای ساختِ هتلموزهها و اقامتگاههای سنتی در حریمِ سایت.
• فراخوانِ ملی برای تکمیلِ کادرِ متخصص: تخصیصِ ردیفهای استخدامیِ فوری برای استقرار حداقل ۱۵ نیروی کارشناسی (راهنما، کارشناسِ آیتی، یگانِ حفاظت و متخصصِ مارکتینگ) در سایت.
• تدوینِ پیوستِ رسانهایِ جهانی: اختصاصِ بودجهای مجزا برای تولیدِ محتواهای چندرسانهای، واقعیتِ مجازی (VR) از بازسازیِ دانشگاه جندیشاپور و معرفیِ شخصیتِ یعقوب لیث به زبانهای انگلیسی، عربی، فرانسوی و روسی.
• ایجادِ منطقه ویژه گردشگریِ هویتمحور: تبدیلِ محوطه به یک مقصدِ رویدادمحور با برگزاریِ جشنوارههای سالانهی «عیاران»، «نوروزِ پارسی» و «کنگرههای دائمِ طبِ سنتی» جهتِ زندهسازیِ مداومِ محیط.
سخنِ آخر:
آقای وزیر، مدیرانِ ستادی! تاریخ در موردِ «امضای شما» قضاوت خواهد کرد. یعقوب لیث صفاری، زبانِ ما را از نابودی نجات داد؛ امروز این زبانِ ماست که باید فریادی بر سرِ بیعدالتیِ بودجهای و قهرِ دولتی با مزارِ او باشد. ۳ میلیارد تومان برای این عظمت، یعنی سپردنِ تاریخ به دستِ فراموشی. عمقِ فاجعه را دریابید و پیش از آنکه دیر شود، رادمان را از این غربتِ مدیریتی رها کنید.
مطالب مرتبط
جایگاه رفیع بانوان در رشد منطقهای گردشگری
بانوان همواره در تحقق اعتمادسازی و جهت دهی به توسعه هنرهای سنتی و صنایع دستی مهیجی را برای ً مناطق دور افتاده و کمتر شناخته شده که پتانسیل های منحصر ب...
نظمبندی خدمات درمانی ویژه گردشگران خارجی در اولویت قرار گرفت
دبیر شورای راهبری گردشگری سلامت بر لزوم ساماندهی و شفاف سازی خدمات درمانی پیوند عضو و ناباروری برای گردشگران خارجی تأکید کرد.\nوی توسعه این حوزه را من...
اصفهان میزبان نشست منطقهای سازمان جهانی گردشگری میشود
اصفهان میزبان سی وهشتمین نشست مشترک کمیسیون های منطقه ای سازمان جهانی گردشگری در اردیبهشت سال آینده خواهد بود.\nدر نشستی با حضور مقامات کشوری و استانی...