آسیب‌های جنگ ایران و اسرائیل بر صنعت گردشگری ایران: تحلیل جامع و چشم‌انداز پیش‌رو

تحلیل جامع آسیب های جنگ ایران و اسرائیل بر صنعت گردشگری ایران: بررسی فلج شدن حمل ونقل، رکود هتل ها، سقوط گردشگران خارجی و انتقاد از کم کاری دولت. چشم انداز و راهکارهای احیا
تبلیغات

مقدمه

صنعت گردشگری در جهان امروز، نه تنها یک فعالیت تفریحی، بلکه نیروی محرکه‌ای قدرتمند برای توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشورها محسوب می‌شود. برای جمهوری اسلامی ایران نیز، با توجه به پتانسیل‌های بی‌نظیر تاریخی، فرهنگی، طبیعی و مذهبی، این صنعت همواره به عنوان منبعی حیاتی برای کسب درآمد ارزی و ایجاد اشتغال پایدار مطرح بوده است. سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ ایران، گردشگری را ابزاری کلیدی برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور می‌داند و بر جذب سرمایه‌گذاری، ایجاد فرصت‌های شغلی، تقویت هویت ملی و افزایش درآمد ملی از این طریق تأکید دارد.   

با این حال، نگاهی به اهداف تعیین‌شده در این سند، به ویژه جذب ۲۰ میلیون گردشگر تا سال ۱۴۰۴ (۲۰۲۵ میلادی) ، در مقایسه با آمارهای واقعی، تصویری نگران‌کننده ارائه می‌دهد. برای مثال، آمارهای بخش خصوصی از ورود تنها حدود ۲۷۰۰ گردشگر خارجی در نوروز ۱۴۰۴ حکایت دارد. این شکاف عمیق میان آرمان‌ها و واقعیت‌ها، نشان می‌دهد که صنعت گردشگری ایران حتی پیش از بحران‌های اخیر نیز با چالش‌های ساختاری و ناکارآمدی‌های مزمن دست و پنجه نرم می‌کرده است. این وضعیت، آسیب‌پذیری صنعت را در برابر هرگونه شوک خارجی به شدت افزایش داده و جنگ اخیر، تنها کاتالیزوری برای تشدید بحرانی بوده که از پیش وجود داشته است.   

 

وضعیت صنعت گردشگری ایران پیش از تنش‌های اخیر: چالش‌های مزمن و روند بهبود نسبی

پیش از شعله‌ور شدن درگیری‌های اخیر با اسرائیل، صنعت گردشگری ایران درگیر مجموعه‌ای از چالش‌های ریشه‌دار بود. تحریم‌های بین‌المللی، تبلیغات منفی گسترده‌ای که به "ایران‌هراسی" دامن می‌زد ، ضعف مفرط در زیرساخت‌های حیاتی نظیر حمل‌ونقل و اقامت ، و عدم موفقیت در جذب سرمایه‌گذاری خارجی، همگی موانعی جدی بر سر راه رشد این صنعت بودند. رکود ورود گردشگران خارجی از نیمه دوم سال ۱۳۹۸، با رویدادهایی نظیر اعتراضات سراسری به گرانی بنزین، سقوط هواپیمای اوکراینی، و سپس همه‌گیری کرونا و اعتراضات سال ۱۴۰۱، آغاز و تشدید شد. این روند نزولی چنان عمیق بود که به تعطیلی حدود ۳۰۰۰ آژانس مسافرتی از مجموع ۵۰۰۰ آژانس فعال در کشور انجامید.   

با این وجود، پس از فروکش کردن نسبی همه‌گیری کرونا، گزارش‌هایی از رشد نسبی در صنعت گردشگری ایران به گوش رسید. بر اساس آمارهای شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC)، این صنعت در سال ۲۰۲۱ رشد ۴۰ درصدی، در سال ۲۰۲۲ رشد ۳۹ درصدی و در سال ۲۰۲۳ رشد ۲۱ درصدی را تجربه کرد. همچنین، انوشیروان محسنی بندپی، معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از جذب ۷.۴ میلیون گردشگر خارجی در سال ۱۴۰۳ (مارس ۲۰۲۴ تا مارس ۲۰۲۵) خبر داد که نشان‌دهنده رشد ۲۰ درصدی نسبت به سال قبل است.   

اما این آمارها با انتقادات شدید فعالان بخش خصوصی مواجه شده است. مصطفی شفیعی شکیب، رئیس جامعه تورگردانان ایران، آمارهای دولتی در خصوص ورود گردشگران خارجی را "قابل استناد نمی‌داند" و "دروغ" خوانده است، با تأکید بر اینکه گردشگری ورودی سال‌هاست با رکود مواجه است. این تناقض فاحش میان روایت رسمی دولتی و تجربه عینی بخش خصوصی، ریشه در اختلاف در تعریف "گردشگر" دارد. فعالان بخش خصوصی و کارشناسانی نظیر اکبر غمخوار، فعال گردشگری، معتقدند که آمارهای دولتی اغلب شامل مسافران مرزی برای خرید، زائران مذهبی یا ایرانیان مقیم خارج می‌شوند که لزوماً گردشگر به معنای واقعی (کسی که برای تفریح و گذراندن وقت با هدف صرف ارز وارد کشور می‌شود) نیستند. این عدم شفافیت و تفاوت در مبنای آماری، نه تنها برنامه‌ریزی مؤثر را دشوار می‌سازد، بلکه به بی‌اعتمادی میان دولت و بخش خصوصی دامن می‌زند و مانع از درک واقعی وضعیت صنعت می‌شود.   

 

جرقه بحران: تأثیر اولیه درگیری ۱۲ روزه ایران و اسرائیل

در شرایطی که صنعت گردشگری ایران با چالش‌های مزمن و آمارهای متناقض دست و پنجه نرم می‌کرد، جنگ ۱۲ روزه اخیر با اسرائیل، در آستانه فصل پررونق تابستان، ضربه‌ای مهلک و بی‌سابقه به پیکره این صنعت وارد آورد. این درگیری‌ها بلافاصله منجر به لغو گسترده پروازها و تورها، بسته شدن حریم‌های هوایی منطقه و افزایش بی‌سابقه نگرانی‌ها در میان مسافران داخلی و خارجی شد.   

این بحران، پدیده‌ای به نام "سفر هراسی" را در ابعادی گسترده‌تر از گذشته به وجود آورد. این ترس از سفر، فراتر از مناطق درگیر مستقیم جنگ، به کل منطقه خاورمیانه سرایت کرد. حتی شهرهایی نظیر دبی و دوحه، که مستقیماً درگیر مناقشه نبودند، به دلیل بسته شدن حریم هوایی و تغییر مسیر پروازها، با اختلالات جدی در برنامه‌های سفر مواجه شدند. این وضعیت نشان‌دهنده حساسیت فوق‌العاده صنعت گردشگری به بی‌ثباتی‌های ژئوپلیتیکی است؛ جایی که حتی تهدیدهای غیرمستقیم نیز می‌تواند به سرعت اعتماد مسافران را از بین ببرد و به لغو گسترده سفرها منجر شود. برای ایران، که از پیش با پدیده "ایران‌هراسی" و تصویر منفی بین‌المللی دست و پنجه نرم می‌کرد، این "سفر هراسی" جدید، به مثابه تشدیدکننده‌ای عمل کرد و موانع موجود برای جذب گردشگر را به مراتب دشوارتر ساخت.   

 

 

 

ابعاد خسارت‌های وارده: شوک به پیکره گردشگری

درگیری ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، شوکی عمیق و چندوجهی به صنعت گردشگری ایران وارد کرد که ابعاد آن به سرعت در بخش‌های مختلف این صنعت نمایان شد.

 

فلج شدن حمل‌ونقل هوایی

با آغاز تنش‌ها، آسمان ایران به سرعت دستخوش تغییرات شد. ایرلاین‌های بزرگ خارجی نظیر ترکیش ایرلاینز، امارات، قطر ایرویز و لوفت‌هانزا، پروازهای خود به مقصد یا از مبدأ ایران را تعلیق یا به شدت محدود کردند. این اقدام نه تنها بر پروازهای مستقیم تأثیر گذاشت، بلکه مسیرهای ترانزیتی را نیز مختل کرد و بسیاری از پروازها مجبور به تغییر مسیر یا تحمل تأخیرهای طولانی شدند.   

حمیدرضا صانعی، معاون هوانوردی سازمان هواپیمایی کشوری، در گزارشی تکان‌دهنده اعلام کرد که در فاصله ۲۳ خرداد تا ۱۱ تیرماه، مجموعاً ۱۲ هزار و ۲۹ پرواز داخلی و خارجی لغو شده است. ارزش ریالی ۸۳۹ هزار و ۳۸۸ فقره بلیت صادر شده که در این بازه زمانی لغو شدند، حدود ۶۱۰۰ میلیارد تومان برآورد گردید و از این میان، ۸۰۰ هزار فقره بلیت به مسافران مسترد شده است. این ارقام تنها بخشی از خسارات را نشان می‌دهد. تعطیلی ۲۰ روزه آسمان ایران، به تنهایی ۹۶۰۰ میلیارد تومان خسارت به صنعت هواپیمایی کشور وارد کرده است. این شوک نقدینگی، شرکت‌های هواپیمایی را که فاقد مکانیسم‌های پوشش ریسک مالی بودند، در تأمین هزینه‌های ثابت خود نظیر حقوق کارکنان، سوخت و نگهداری با بحرانی جدی مواجه ساخت. علاوه بر این، تغییر مسیر پروازهای عبوری، هزینه سوخت را برای شرکت‌ها بین ۱۰ تا ۱۳ درصد افزایش داد. این وضعیت مالی شکننده، آسیب‌پذیری شدید صنعت حمل‌ونقل هوایی ایران و آژانس‌های مسافرتی وابسته به آن را آشکار می‌سازد. بسیاری از این شرکت‌ها فاقد ذخایر مالی لازم برای جذب چنین شوک‌های بزرگی هستند و این امر، بقای آن‌ها را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است.   

 

بحران دفاتر خدمات مسافرتی و آژانس‌ها

آژانس‌های مسافرتی، به عنوان واسطه‌های اصلی در زنجیره ارزش گردشگری، بیشترین فشار را از لغو گسترده سفرها متحمل شدند. با آغاز تنش‌ها، موج بی‌سابقه‌ای از لغو سفرهای تابستانی آغاز شد و تماس‌ها برای کنسل کردن سفرهای تیرماه به اوج خود رسید. حرمت‌الله رفیعی، رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرتی، با صراحت از وضعیت دشوار آژانس‌ها سخن گفت و تأکید کرد: "ما ستون خیمه گردشگری هستیم، اما صدایی نداریم." او افزود که آژانس‌ها نه به دنبال وام هستند و نه کمک بلاعوض، بلکه خواستار امکان بازپرداخت پول مسافران و استمهال مالیاتی در روزهای بی‌درآمدی‌اند.   

چالش اصلی اینجاست که بسیاری از ایرلاین‌های خارجی، با استناد به اینکه "جنگ فقط در ایران اتفاق افتاده"، حاضر به بازپرداخت کامل پول بلیت‌ها نیستند و حتی جریمه نیز مطالبه می‌کنند. در این شرایط، آژانس‌ها مجبورند از جیب خود خسارت مسافران را پرداخت کنند؛ موضوعی که در صورت ادامه، می‌تواند به ورشکستگی بسیاری از آن‌ها منجر شود. محمود فخری، رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی فارس، نیز به شدت از بخشنامه‌های "غیرحرفه‌ای و غیرتخصصی" وزارت میراث فرهنگی انتقاد کرده است. او تأکید می‌کند که آژانس‌ها تنها نقش واسطه‌ای دارند و پول کنسلی نزد هتل‌ها و ایرلاین‌ها باقی می‌ماند، اما بخشنامه‌های دولتی، آژانس‌ها را موظف به بازگرداندن سریع وجه به مسافران می‌کنند. این وضعیت نشان‌دهنده یک نقص ساختاری جدی است؛ فقدان پروتکل‌های شفاف و قابل اجرای فورس ماژور و سازوکارهای حمایتی دولتی که بتواند از واسطه‌ها در برابر عدم همکاری طرف‌های ثالث (به ویژه بین‌المللی) محافظت کند. این مشکل، در دوران همه‌گیری کرونا نیز تجربه شده بود، اما درس‌های لازم از آن گرفته نشد.   

 

رکود صنعت هتلداری و مراکز اقامتی

صنعت هتلداری و مراکز اقامتی نیز از تبعات جنگ در امان نماندند. بازار گردشگری و اقامت ایران با افت بی‌سابقه‌ای مواجه شد، به طوری که پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، بازار اقامت آنلاین نزدیک به ۷۰ درصد افت کرد و به پایین‌ترین سطح خود در ماه‌های اخیر رسید. هتلداران تهران، حدود ۴۰۰ میلیون تومان کنسلی رزرو را تجربه کردند. با وجود این خسارات، بسیاری از هتل‌ها تلاش کردند تا با ارائه تخفیف‌های ۵۰ تا ۹۰ درصدی و حتی اسکان رایگان مسافران و افراد آسیب‌دیده، به تعهدات اجتماعی خود عمل کنند و از تعدیل نیرو خودداری ورزند.   

با این حال، جمشید حمزه‌زاده، رئیس جامعه هتلداران ایران، پیش‌تر هشدار داده بود که بسیاری از هتل‌ها از قبل نیز با زیان عملیاتی مداوم فعالیت می‌کردند و سرمایه‌گذاری‌های جدید در این حوزه یا متوقف شده‌اند یا با تأخیرهای چندساله مواجه‌اند. این وضعیت نشان می‌دهد که تلاش‌های هتلداران برای حفظ فعالیت و نیروی انسانی، در واقع به معنای تحمل زیان‌های بیشتر و سوزاندن ذخایر مالی است. این اقدام، هرچند از منظر مسئولیت اجتماعی قابل تقدیر است، اما از نظر اقتصادی ناپایدار بوده و نشان‌دهنده عمق بحران مالی در این بخش است که بدون حمایت‌های دولتی، می‌تواند به تعطیلی گسترده و از دست رفتن ظرفیت‌های اقامتی کشور منجر شود.   

 

سقوط آزاد گردشگران خارجی

شاید ملموس‌ترین و نگران‌کننده‌ترین تأثیر جنگ، سقوط آزاد ورود گردشگران خارجی به ایران باشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که طی ۹ ماه منتهی به دسامبر ۲۰۲۴، شانزده کشور مهم جهان از جمله فرانسه، آلمان، آمریکا، کانادا، انگلیس و ژاپن، هشدارهای سفر با بالاترین سطح (قرمز یا سطح ۴) را برای ایران صادر کرده‌اند. دلایل ذکر شده برای این هشدارها، فراتر از تنش‌های منطقه‌ای، شامل خطر بازداشت اتباع دوتابعیتی، مشارکت در تجمعات اعتراضی، و محدودیت‌های قانونی و مذهبی است. این هشدارها به وضوح نشان می‌دهند که "ایران‌هراسی" ریشه‌های عمیق‌تری در سیاست‌های داخلی و ژئوپلیتیکی دارد و صرفاً ناشی از یک درگیری کوتاه‌مدت نیست.   

امیرحسین حبیب‌زاده، راهنمای تور و استاد دانشگاه، با اشاره به این وضعیت، اظهار داشته که کاهش شدید گردشگران خارجی از سال ۱۳۹۸ آغاز شده و اکنون ورود گردشگر خارجی به ایران "تقریباً به صفر رسیده است". این در حالی است که انوشیروان محسنی بندپی، معاون گردشگری کشور، در اظهارنظری متناقض، مدعی شده که حتی با وجود هشدارهای قرمز از سوی تقریباً تمام کشورهای اروپایی پیش از جنگ، ایران ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار گردشگر خارجی داشته است و بازگشت گردشگر خارجی پس از جنگ نیز شدنی است. این تضاد آشکار در آمارها، بار دیگر بر مشکل تعریف "گردشگر" و عدم شفافیت آماری تأکید می‌کند. واقعیت این است که هشدارهای بین‌المللی، که به دلیل مسائل حقوق بشری، خطر بازداشت‌های خودسرانه و عدم به رسمیت شناختن تابعیت مضاعف صادر می‌شوند، به طور بنیادین جذابیت ایران را به عنوان یک مقصد گردشگری برای شهروندان غربی از بین برده‌اند. این عوامل، مانعی بسیار بزرگ‌تر از یک درگیری نظامی کوتاه‌مدت هستند و نشان می‌دهند که تا زمانی که این مسائل ریشه‌ای حل نشوند، دیپلماسی گردشگری ایران در جذب گردشگران باارزش غربی ناکام خواهد ماند.   

 

تبعات روانی و اجتماعی

جنگ ۱۲ روزه اخیر، تنها به خسارات اقتصادی و زیرساختی محدود نماند، بلکه تبعات روانی و اجتماعی عمیقی را نیز در پی داشت. این درگیری، ترس و نگرانی گسترده‌ای را در میان هموطنان ایجاد کرد. این "سفر هراسی" داخلی، منجر به لغو بسیاری از سفرهای برنامه‌ریزی شده و افزایش تقاضا برای فرار از مناطق پرخطر و حرکت به سمت شهرهای شمالی کشور شد. داده‌های پلتفرم جاباما نشان می‌دهد که پس از آغاز حملات، با وجود کاهش اولیه ۵۰ درصدی در جستجوها، موج خروج از تهران باعث رشد ۱۲۵ درصدی جستجو برای اقامتگاه در شهرهای شمالی مانند کردان و رامسر شد.   

این تغییر در الگوی سفر داخلی، نشان می‌دهد که در شرایط ناامنی، شهروندان به دنبال پناهگاه‌های امن در داخل کشور هستند، اما در مجموع، بازار اقامت آنلاین پس از جنگ ۱۲ روزه، نزدیک به ۷۰ درصد افت کرد. این وضعیت، توزیع درآمد گردشگری داخلی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ برخی مناطق با هجوم مسافران مواجه می‌شوند، در حالی که سایر مناطق با رکود کامل دست و پنجه نرم می‌کنند. این پدیده همچنین فقدان ارتباط مؤثر و پروتکل‌های مدیریت بحران برای اطمینان‌بخشی به شهروندان را برجسته می‌سازد. در نهایت، این بحران‌های متوالی، اعتماد عمومی را نسبت به ثبات و امنیت کشور برای سفر، چه در داخل و چه در خارج، تضعیف کرده و بازسازی این اعتماد، نیازمند زمان و تلاش‌های جدی است.   

 

 

 

واکنش‌ها و مطالبات: دولتی و خصوصی در مواجهه با بحران

در مواجهه با بحران ناگهانی ناشی از درگیری ۱۲ روزه، واکنش‌های متفاوتی از سوی نهادهای دولتی و فعالان بخش خصوصی مشاهده شد که هر یک، مطالبات و دیدگاه‌های خاص خود را داشتند.

 

اقدامات و وعده‌های دولتی

وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، در پی لغو گسترده پروازها و تورها، به سرعت «شرایط اضطراری» یا «فورس ماژور» سفر را در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ اعلام کرد. بر اساس بخشنامه‌های صادر شده، دفاتر خدمات مسافرتی موظف شدند که بدون کسر جریمه، کل وجه دریافتی از گردشگران را مسترد کنند. سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از تهیه گزارش خسارت‌های وارده به میراث فرهنگی در جنگ ۱۲ روزه و تدوین لایحه شکایت بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی خبر داد. او همچنین بر ضرورت پیگیری مطالبات فعالان صنعت گردشگری تأکید کرد.   

وزیر میراث فرهنگی در اظهارات خود به مذاکرات ناکام با برخی کشورها برای جذب گردشگر اشاره کرد و گفت: "امنیت ملی اولویت است، اما دغدغه فعالان گردشگری همواره مدنظر ماست". او همچنین از تشکیل کمیته‌ای مشترک از وزارت میراث فرهنگی و انجمن صنفی دفاتر مسافرتی برای پیگیری حقوقی و فنی مسائل مطرح شده خبر داد. انوشیروان محسنی بندپی، معاون گردشگری کشور، نیز از آغاز فرآیند تدوین بسته‌های حمایتی برای تقویت تأسیسات گردشگری خبر داد و تأکید کرد که این بسته‌ها با رویکردی توسعه‌محور طراحی و به زودی ابلاغ می‌شوند.   

این اقدامات دولتی، در ظاهر نشان‌دهنده توجه به بحران است، اما در عمل، با انتقادات جدی بخش خصوصی مواجه شده است. اعلام "فورس ماژور" و وعده "بسته‌های حمایتی" و "تشکیل کمیته"، بیشتر واکنشی و فرمالیستی به نظر می‌رسد تا رویکردی پیشگیرانه و عملیاتی. تأکید وزیر بر "اولویت امنیت ملی" ، هرچند منطقی است، اما به طور ضمنی نشان می‌دهد که نیازهای فوری و حیاتی صنعت گردشگری در اولویت دوم قرار می‌گیرند. این وضعیت، به جای حل مشکلات، به بی‌اعتمادی میان دولت و بخش خصوصی دامن می‌زند؛ زیرا فعالان اقتصادی، اقدامات دولتی را ناکافی یا نامتناسب با واقعیت‌های موجود در میدان عمل می‌دانند.   

 

صدای بخش خصوصی: انتقادات صریح فعالان صنعت گردشگری از کم‌کاری‌ها و عدم حمایت کافی دولت، مطالبات مشخص برای استمهال مالیاتی و تسهیل بازپرداخت‌ها

در مقابل وعده‌های دولتی، فعالان بخش خصوصی با صدایی رسا و انتقادی، از کم‌کاری‌ها و عدم حمایت کافی دولت گله‌مند هستند. حرمت‌الله رفیعی، رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرتی، به صراحت اعلام کرد که "ما ستون خیمه گردشگری هستیم، اما صدایی نداریم" و خواستار بازپرداخت پول مسافران و استمهال مالیاتی در روزهای بی‌درآمدی شد. او همچنین با لحنی تند، مسئولان وزارت میراث فرهنگی را خطاب قرار داد و گفت که "مرد بحران نیستید" و از آن‌ها خواست "دست از سر صنعت گردشگری بردارند".   

محمود فخری، رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی فارس، نیز از بخشنامه‌های "غیرحرفه‌ای و غیرتخصصی" وزارت میراث فرهنگی انتقاد کرده و تأکید کرده که این بخشنامه‌ها آژانس‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند در حالی که پول کنسلی نزد ایرلاین‌ها و هتل‌هاست و ایرلاین‌های خارجی نیز همکاری نمی‌کنند. مصطفی شفیعی شکیب، رئیس جامعه تورگردانان ایران، پا را فراتر گذاشته و آمارهای دولتی در خصوص ورود گردشگران خارجی را "قابل استناد نمی‌داند" و "دروغ" خوانده است، با تأکید بر اینکه گردشگری ورودی سال‌هاست با رکود مواجه است. این اظهارات، نشان‌دهنده بی‌اعتمادی عمیق و گسست میان بخش دولتی و خصوصی است.   

فعالان گردشگری همچنین از رها شدن نیروهای متخصص خود گله‌مند هستند و اشاره می‌کنند که نیمی از ۱۲۰ هزار نیروی انسانی شاغل مستقیم در این صنعت، از آن خارج شده‌اند. این خروج متخصصان، ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به ظرفیت‌های آتی صنعت وارد می‌آورد. نایب‌رئیس کمیسیون گردشگری اتاق ایران نیز تأکید کرده که این صنعت بدون حمایت دولت تاب‌آوری نخواهد داشت و برای حفظ نیروی کار خود نیازمند اعتبارات دولتی است. این انتقادات صریح، نشان می‌دهد که بخش خصوصی، اقدامات دولتی را ناکافی، غیرعملی و حتی گاهی مضر می‌داند و خواستار حمایت‌های ملموس، شفافیت آماری و واگذاری امور به خودشان است. این رابطه نامتوازن و بی‌اعتمادی، مانع بزرگی بر سر راه هرگونه تلاش مشترک برای احیای صنعت خواهد بود.   

 

نقش دیپلماسی گردشگری

دیپلماسی گردشگری، به عنوان ابزاری نرم برای معرفی ایران به جهان و مقابله با تبلیغات منفی "ایران‌هراسی"، نقشی حیاتی در جذب گردشگر و بهبود تصویر بین‌المللی کشور ایفا می‌کند. این رویکرد، پتانسیل تبدیل هر گردشگر به یک "سفیر صلح" برای ایران را دارد.   

با این حال، فعالان گردشگری معتقدند که وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در رفع چالش "هراس از ایران" ناکارآمد بوده و این هراس "به گریز از ایران" تبدیل شده است. این ناکارآمدی، نه تنها فرصت‌های جذب گردشگر را از بین می‌برد، بلکه پیامدهای منفی سیاست‌های خارجی و داخلی را تشدید می‌کند. محدودیت‌های ویزا، مانند توقف صدور ویزای توریستی و محدود کردن آن به بیماران خارجی، از جمله موانع دیپلماتیکی است که توسط وزارت امور خارجه و وزارت بهداشت اعمال شده و مورد انتقاد فعالان قرار گرفته است. این سیاست‌ها، عملاً راه را بر ورود گردشگران عادی می‌بندند و با هدف توسعه گردشگری تناقض دارند. حتی کشورهای دوست نظیر چین و روسیه که روابط اقتصادی و سیاسی نزدیکی با ایران دارند، تمایلی به اعزام گردشگر به ایران ندارند. این عدم تمایل، نشان می‌دهد که چالش‌های عمیق‌تری نظیر مسائل امنیتی، حقوق بشری و خطر بازداشت اتباع خارجی، بر هرگونه تلاش دیپلماتیک برای جذب گردشگر سایه افکنده است. تا زمانی که یک استراتژی جامع و هماهنگ در سطح ملی، که سیاست خارجی و داخلی را با اهداف گردشگری همسو کند، وجود نداشته باشد، دیپلماسی گردشگری ایران در بهترین حالت، تلاشی بی‌ثمر خواهد بود.   

 

 

 

چالش‌ها و چشم‌انداز پیش‌رو: ماه‌های آینده و فراتر از آن

صنعت گردشگری ایران در ماه‌های آینده و سال‌های آتی با چشم‌اندازی مبهم و چالش‌های پیچیده‌ای مواجه است که فراتر از تأثیرات مستقیم جنگ اخیر می‌رود. این چالش‌ها، ریشه‌های عمیق‌تری در ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور دارند.

پیش‌بینی تداوم رکود

کارشناسان و فعالان صنعت گردشگری به طور گسترده‌ای پیش‌بینی می‌کنند که درگیری‌های اخیر و تنش‌های منطقه‌ای، به تداوم رکود در صنعت گردشگری ایران در ماه‌های آینده و حتی سال‌های آتی منجر خواهد شد. برخی تحلیل‌ها حاکی از آن است که "سفر هراسی" خارجی‌ها و وضعیت اسفناک گردشگری در ایران می‌تواند تا سال ۲۰۲۶ ادامه یابد. این پیش‌بینی به ویژه در صورت ادامه تحریم‌ها، سیاست‌های محدودکننده داخلی (مانند حجاب اجباری) و مشکلات مربوط به دسترسی به اینترنت آزاد، قوت می‌گیرد.   

با وجود خوش‌بینی‌های برخی مقامات دولتی مبنی بر امکان بازگشت سریع گردشگران خارجی در صورت برقراری صلح ، تجربه همه‌گیری کرونا نشان داد که بازگشت اعتماد عمومی و احیای صنعت گردشگری، فرآیندی زمان‌بر و پیچیده است. صنعت گردشگری ایران از سال ۱۳۹۸، به دلیل سلسله‌ای از بحران‌ها نظیر اعتراضات داخلی، سقوط هواپیمای اوکراینی و همه‌گیری کرونا، پیوسته در حال نزول بوده است. این بحران‌ها به صورت انباشته، اعتماد بین‌المللی و حتی داخلی را به ایران به عنوان مقصدی باثبات برای سفر فرسوده کرده‌اند. این "خستگی از بحران" به این معناست که هر رویداد جدید، بر آسیب‌پذیری‌های موجود می‌افزاید و مانع از بهبود واقعی می‌شود. بنابراین، احیای صنعت گردشگری ایران نیازمند راهبردهای جامع و بلندمدت است که نه تنها به پیامدهای جنگ، بلکه به ریشه‌های عمیق‌تر بی‌ثباتی و تصویر منفی کشور بپردازد.   

 

چالش‌های ساختاری و زیرساختی

تأثیر جنگ اخیر بر صنعت گردشگری، ضعف‌های ساختاری و زیرساختی مزمن این صنعت را به وضوح آشکار ساخت. شبکه حمل‌ونقل کشور، به ویژه در بخش ریلی و هوایی، با کمبود ناوگان و فرسودگی شدید مواجه است. این نارسایی‌ها، توانایی کشور را در جابجایی مسافران و تأمین نیازهای لجستیکی در شرایط عادی و بحرانی به شدت کاهش داده است. در طول جنگ ۱۲ روزه، ضعف مدیریت و عدم وجود پروتکل‌های جامع بحران، باعث شد که شبکه ریلی نتواند انتظارات مسافران را برآورده کند و بسیاری از مردم به ناچار به حمل‌ونقل جاده‌ای روی آوردند.   

علاوه بر این، مشکلات اساسی نظیر عدم دسترسی به اینترنت آزاد با پهنای باند مناسب و موانع مربوط به تراکنش‌های بانکی بین‌المللی، همچنان به عنوان سدهای بزرگی در برابر جذب گردشگران خارجی عمل می‌کنند. این مشکلات، نه تنها تجربه سفر را برای گردشگران خارجی دشوار می‌سازد، بلکه فعالیت کسب‌وکارهای گردشگری را نیز مختل می‌کند. این ضعف‌های زیرساختی، تنها مشکلات مجزا نیستند، بلکه به هم پیوسته‌اند و یک اکوسیستم شکننده را ایجاد کرده‌اند که صنعت گردشگری را در برابر هرگونه شوک خارجی به شدت آسیب‌پذیر می‌سازد. تا زمانی که سرمایه‌گذاری‌های جدی در نوسازی زیرساخت‌ها و رفع این موانع بنیادین صورت نگیرد، هرگونه تلاش برای احیای گردشگری، ناکافی خواهد بود.   

 

تأثیر تحریم‌ها و تصویر بین‌المللی

تحریم‌های فلج‌کننده بین‌المللی که از سال ۲۰۱۸ آغاز شد، به همراه سیاست‌های داخلی نظیر عدم به رسمیت شناختن تابعیت مضاعف، خطر بازداشت اتباع دوتابعیتی را به شدت افزایش داده و به پدیده "ایران‌هراسی" دامن زده است. این عوامل، منجر به خروج ایران از فهرست مقاصد بسیاری از توراپراتورهای خارجی شده و حتی کشورهای دوست نیز تمایلی به اعزام گردشگر به ایران ندارند.   

این وضعیت، یک چرخه معیوب از انزوا را ایجاد کرده است. هشدارهای سفر که به دلیل این عوامل صادر می‌شوند، گردشگران واقعی را از ورود به کشور منصرف می‌کنند، تصویر منفی از ایران را تقویت می‌کنند و جذب سرمایه‌گذاری یا تبلیغ کشور را، فارغ از جاذبه‌های طبیعی و تاریخی آن، دشوار می‌سازند. این بحران، نه تنها ناشی از عوامل خارجی (تحریم‌ها) است، بلکه از انتخاب‌های سیاست داخلی نیز نشأت می‌گیرد که تأثیرات منفی را تشدید می‌کنند و مانع از آن می‌شوند که گردشگری به عنوان ابزاری برای "قدرت نرم" و مقابله با روایت‌های منفی عمل کند. احیای واقعی گردشگری بین‌المللی، نیازمند ارزیابی مجدد و بنیادین سیاست خارجی و چارچوب‌های قانونی داخلی در خصوص اتباع خارجی است تا اعتماد از دست رفته، بازسازی شود.   

 

فرصت‌ها و راهکارهای سازنده

با وجود چالش‌های فراوان، صنعت گردشگری ایران همچنان دارای پتانسیل‌های قابل توجهی است که با برنامه‌ریزی صحیح و اجرای راهبردهای هوشمندانه می‌توان از آن‌ها بهره‌برداری کرد.

 

تمرکز بر گردشگری داخلی، سلامت و زیارت به عنوان اهرم‌های جبران

گردشگری داخلی، با توجه به جمعیت ۸۵ میلیونی کشور، می‌تواند بار اقتصادی قابل توجهی را به دوش بکشد و به رونق اقتصاد ملی کمک کند. همچنین، گردشگری سلامت و زیارت، ظرفیت‌های بالایی برای جذب گردشگر، حتی در شرایط بحرانی، دارند و می‌توانند مسیر بازگشت گردشگر خارجی را سریع‌تر طی کنند. برای بهره‌برداری از این فرصت‌ها، تدوین و اجرای بسته‌های حمایتی هدفمند برای توسعه زیرساخت‌ها و خدمات در این بخش‌ها ضروری است. تسهیل فرآیند صدور ویزای سلامت و اطلاع‌رسانی مناسب در این حوزه نیز می‌تواند به جذب بیشتر این نوع گردشگران کمک کند.   

 

ضرورت جذب سرمایه‌گذاری و بهبود زیرساخت‌ها

نوسازی و توسعه ناوگان حمل‌ونقل هوایی و ریلی، همراه با بهبود زیرساخت‌های جاده‌ای، از اهمیت حیاتی برخوردار است. این اقدامات باید با جذب سرمایه‌گذاران خارجی برای ایجاد هتل‌ها و مراکز گردشگری جدید و همچنین ایجاد مناطق آزاد گردشگری با قوانین و مقررات ویژه، همراه باشد. برای تحقق این امر، تدوین قوانین و مقررات شفاف و جامع که محیطی امن و پایدار برای سرمایه‌گذاری فراهم آورد، ضروری است.   

 

بازاریابی هدفمند و اعتمادسازی بین‌المللی

برای مقابله با تصویر منفی "ایران‌هراسی"، نیاز به یک استراتژی بازاریابی بین‌المللی فعال و خلاقانه است. تولید محتواهای جذاب نظیر فیلم، عکس و مقاله برای معرفی جاذبه‌های گردشگری ایران و همکاری با اینفلوئنسرهای بین‌المللی می‌تواند بسیار مؤثر باشد. همچنین، بازبینی و نظارت بر استانداردهای مربوط به زیرساخت‌ها و خدمات، برای جلب اعتماد گردشگران و تضمین کیفیت تجربه سفر آن‌ها، از اهمیت بالایی برخوردار است. دیپلماسی فرهنگی و رسانه‌ای فعال می‌تواند به طور مستقیم با پدیده "ایران‌هراسی" مقابله کند.   

 

تقویت نقش بخش خصوصی و تفویض اختیارات

یکی از مهم‌ترین راهکارها، برون‌سپاری فعالیت‌های دولتی در صنعت گردشگری به بخش خصوصی و تفویض اختیارات بیشتر به تشکل‌های صنفی و انجمن‌های فعال در این حوزه است. مشارکت فعال بخش خصوصی در تدوین سیاست‌های گردشگری و ارائه پیشنهادات برای بهبود محیط کسب‌وکار، می‌تواند به کارآمدی بیشتر برنامه‌ها منجر شود. تدوین "سند ملی تاب‌آوری گردشگری" با مشارکت واقعی و رهبری بخش خصوصی و اتاق بازرگانی، برای مواجهه با بحران‌های آتی، گامی حیاتی است. در حال حاضر، فرصت‌های توسعه‌ای در بخش گردشگری وجود دارد، اما عدم هماهنگی در سیاست‌گذاری‌ها، فقدان شفافیت و بی‌اعتمادی میان دولت و بخش خصوصی، مانع از تحقق کامل این پتانسیل‌ها می‌شود. سیاست‌های دولتی، نظیر محدودیت‌های اینترنتی و ویزا، در بسیاری موارد با اهداف توسعه گردشگری در تضاد هستند. بدون تغییر بنیادین به سمت رویکردی منسجم‌تر، شفاف‌تر و با محوریت بخش خصوصی، صنعت گردشگری ایران همچنان در برزخ باقی خواهد ماند.   

 

 

 

نتیجه‌گیری و پیشنهادات راهبردی

صنعت گردشگری ایران، که از پیش با چالش‌های ساختاری، تحریم‌های بین‌المللی و تبلیغات منفی دست و پنجه نرم می‌کرد، با جنگ ۱۲ روزه اخیر با اسرائیل، ضربه‌ای مهلک و بی‌سابقه را تجربه کرد. این بحران نه تنها به لغو گسترده پروازها و تورها و کاهش شدید رزرو هتل‌ها منجر شد، بلکه "سفر هراسی" را در میان مسافران داخلی و خارجی تشدید کرد. خسارات مالی به میلیاردها تومان می‌رسد و بسیاری از فعالان بخش خصوصی در آستانه ورشکستگی قرار گرفته‌اند. تناقض در آمارهای دولتی و خصوصی نیز، نشان‌دهنده عدم شفافیت و درک مشترک از وضعیت واقعی صنعت است که خود مانعی جدی بر سر راه برنامه‌ریزی مؤثر است.

تجربه این بحران بار دیگر نشان داد که بدون حمایت قاطع و عملی دولت، بخش خصوصی توان تاب‌آوری و احیای خود را ندارد. نیاز مبرم به بازنگری در رویکرد دولت، از رویکرد دستوری و واکنشی به رویکرد حمایتی، شفاف و مشارکت‌جو، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. احیای این صنعت حیاتی، نیازمند رویکردی جامع، واقع‌بینانه و مبتنی بر همکاری تنگاتنگ و اعتماد متقابل میان دولت و بخش خصوصی است.

برای تاب‌آوری، احیا و توسعه پایدار صنعت گردشگری ایران در شرایط پسابحران، پیشنهادات کلیدی زیر ارائه می‌شود:

  1. بسته‌های حمایتی فوری و هدفمند: اجرای سریع و شفاف بسته‌های حمایتی مالی برای آژانس‌ها و هتل‌ها، شامل استمهال مالیاتی و بیمه‌ای. همچنین، تسهیل واقعی بازپرداخت وجه مسافران از سوی ایرلاین‌ها (به ویژه خارجی) با استفاده از اهرم‌های دیپلماتیک دولت ضروری است.   

  2. بازنگری در دیپلماسی گردشگری و تصویر بین‌المللی: تدوین یک استراتژی جامع "دیپلماسی گردشگری" با محوریت وزارت امور خارجه، برای مقابله فعال با "ایران‌هراسی" از طریق کمپین‌های رسانه‌ای هدفمند، تسهیل صدور ویزا برای گردشگران واقعی، و رفع نگرانی‌های مربوط به امنیت و بازداشت اتباع خارجی. این امر مستلزم هماهنگی بی‌سابقه میان وزارتخانه‌های مرتبط است.   

  3. توسعه زیرساخت‌ها و رفع موانع ساختاری: سرمایه‌گذاری جدی در نوسازی و توسعه ناوگان حمل‌ونقل هوایی و ریلی، بهبود زیرساخت‌های اینترنتی و تسهیل تراکنش‌های بانکی بین‌المللی. این اقدامات باید با جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی همراه باشد.   

  4. شفافیت آماری و اعتماد سازی: ایجاد یک سیستم واحد و شفاف برای جمع‌آوری و انتشار آمارهای گردشگری با تعریف استاندارد و مورد توافق بین‌المللی از "گردشگر"، به منظور اعتمادسازی میان بخش دولتی و خصوصی و ارائه تصویر واقعی از وضعیت صنعت.   

  5. تقویت گردشگری داخلی، سلامت و زیارت: با توجه به پتانسیل بالای این بخش‌ها، برنامه‌ریزی برای توسعه هدفمند آن‌ها، شامل ایجاد مقاصد جدید، بهبود کیفیت خدمات، و بازاریابی داخلی هوشمند.   

  6. توانمندسازی و مشارکت بخش خصوصی: تفویض اختیارات بیشتر به تشکل‌های صنفی و انجمن‌های بخش خصوصی در تصمیم‌گیری‌ها و اجرای برنامه‌های توسعه گردشگری. تدوین "سند ملی تاب‌آوری گردشگری" با مشارکت واقعی و رهبری بخش خصوصی.   

تنها با چنین رویکردی جامع، واقع‌بینانه و مبتنی بر همکاری تنگاتنگ و اعتماد متقابل میان دولت و بخش خصوصی می‌توان از "هراس از ایران" به "اشتیاق برای سفر به ایران" رسید و این صنعت حیاتی را از برزخ کنونی نجات داد.

 

تبلیغات

مطالب مرتبط

نگاهی بر گردشگری سلامت

صنعت گردشگری دامنه ای وسیع دارد و از بخش های متنوعی تشکیل شده است. یکی از مهمترین بخش های صنعت گردشگری، گردشگری سلامت و توریسم درمانی است. حال وقتی صح...

هر کودک ایرانی؛ یک سفیر گردشگری

به دفعات عبارت «سن طلایی» را شنیده ایم. این عبارت مربوط می شود به آغازین روزهای به دنیا آمدن یک کودک تا سن ۱۵ سالگی که شروع نوجوانی و التهابات ورود به...

پیام مدیرعامل هگتا به مناسبت روز جهانی صنایع دستی: همراهی و حمایت عملی در مسیر شکوفایی هنر ایرانی

مدیرعامل هگتا در پیامی به مناسبت روز جهانی صنایع دستی، از هنرمندان این حوزه قدردانی کرد و اعلام کرد که حمایت از صنایع دستی به عنوان یک رویکرد راهبردی...