چهارشنبه، 02 مهر 1404 - 23:26

گردشگری جامعه‌محور: از شعار تا واقعیت؛ کالبدشکافی یک فرصت مغفول در اقتصاد ایران

بررسی چالشی گردشگری جامعه محور در ایران. تحلیلی جامع از آمارهای جدید، موانع قانونی و فرهنگی، و مقایسه با الگوهای موفق جهانی برای توسعه بوم گردی.

این گزارش، محصول تلاش تیم تحقیقاتی مجله «سفرنویسان» است که با هدف کالبدشکافی یکی از حیاتی‌ترین و در عین حال مغفول‌مانده‌ترین فرصت‌های اقتصادی ایران، یعنی گردشگری جامعه‌محور، تهیه شده است. در سرزمینی با تنوع بی‌نظیر فرهنگی، اقلیمی و طبیعی، پتانسیل گردشگری فراتر از اعداد و ارقام صرف است؛ پتانسیلی که می‌تواند موتور محرک توسعه عدالت‌محور، احیای هویت‌های بومی و ایجاد شغل‌های پایدار در دورافتاده‌ترین مناطق باشد. با این حال، سال‌هاست که گفتمان توسعه پایدار و «گردشگری جامعه‌محور» (Community-Based Tourism) در ادبیات مسئولان و کارشناسان جای گرفته، اما عملکرد واقعی صنعت، فاصله‌ای عمیق با این شعارها نشان می‌دهد. این گزارش تلاش می‌کند تا با رویکردی چالشی و تحلیلی، این شکاف را بررسی کرده و به این پرسش محوری پاسخ دهد: چرا مدلی که در جهان به عنوان موتور محرک توسعه شناخته می‌شود، در ایران به فرصتی مغفول بدل شده است؟ برای پاسخ به این پرسش، نه تنها به آمارها و گفته‌های مسئولان استناد می‌شود، بلکه با نقد سازوکارها، مقایسه با الگوهای موفق جهانی و ارائه راهکارهای عملی، مسیر پیش‌رو ترسیم خواهد شد.

 

بنیادهای یک مدل توسعه پایدار: از نظریه تا عمل

برای فهم دقیق چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌روی گردشگری جامعه‌محور، لازم است ابتدا به چارچوب نظری و ماهیت بنیادین این پدیده پرداخته شود. گردشگری جامعه‌محور (CBT) صرفاً یک واژه فانتزی نیست، بلکه یک فلسفه و یک مدل توسعه است. بر اساس تعاریف بنیادین، این مدل نوعی از گردشگری است که به طور مستقیم توسط جامعه محلی مدیریت و مالکیت می‌شود و هدف اصلی آن، پایداری فرهنگی، اجتماعی و زیست‌محیطی است.

. این رویکرد، در نقطه مقابل گردشگری انبوه قرار دارد؛ جایی که منافع غالباً به دست شرکت‌های بزرگ می‌رسد و فرهنگ و محیط زیست منطقه تحت فشار قرار می‌گیرد. در مدل جامعه‌محور، هدف قادر ساختن بازدیدکنندگان به افزایش دانش و آگاهی‌شان درباره جامعه میزبان و شیوه‌های زندگی در آن است. به بیان دیگر، این رویکرد بر تجربه زیستن با جامعه بومی و «سرمایه‌گذاری بر اساس ارزش‌ها» تاکید دارد. سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) نیز سه محور کلیدی برای پایداری در این حوزه معرفی کرده است: حفاظت محیط زیست، توسعه اجتماعی-فرهنگی و رشد اقتصادی مسئولانه .انگیزه اصلی مردم برای مشارکت در چنین مدلی، در چارچوب نظریه «مبادله اجتماعی» قابل تحلیل است. این نظریه بیان می‌کند که افراد زمانی در یک فعالیت شرکت می‌کنند که منافع اقتصادی و اجتماعی آن را درک کرده و بپذیرند. در این راستا، منافع ملموسی مانند ایجاد شغل، تقویت بنیه اقتصادی محلی، افزایش بازرگانی داخلی و حفظ هنرهای سنتی، محرک اصلی مشارکت خواهند بود . با این حال، نظریه دیگری نیز وجود دارد که نگاهی عمیق‌تر به انگیزه‌ها می‌اندازد. بر اساس نظریه «عقلانیت رسمی و ماهوی» ماکس وِبِر، انگیزه مشارکت می‌تواند فراتر از محاسبه صرف اقتصادی باشد . مشارکت‌کنندگان ممکن است از عقلانیت رسمی (که به دنبال بازده مالی است) پیروی کنند یا از عقلانیت ماهوی (که به دنبال حفظ فرهنگ و سنت‌هاست). این دیدگاه، ابعاد مشارکت را از سطوح صرفاً مشاوره و دادن اطلاعات، به سطوح عمیق‌تر مانند توانمندسازی و واگذاری قدرت تصمیم‌گیری به مردم گسترش می‌دهد .یک بررسی موردی در شهرستان نطنز، این بینش نظری را به واقعیت عملی پیوند می‌زند. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که گردشگری، به ترتیب بر ارتقاء شاخص‌های «فرهنگی»، «اجتماعی» و در نهایت «اقتصادی» اثرگذار بوده است . این یافته، الگوی سنتی «اول اقتصاد، بعد فرهنگ» را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که موفقیت پایدار گردشگری جامعه‌محور، لزوماً با بازده مالی آغاز نمی‌شود، بلکه از طریق احیای غرور و ارزش‌های فرهنگی جامعه میزبان حاصل می‌شود. این درس کلیدی برای سیاست‌گذاران است: تمرکز بر تقویت روحیه اجتماعی و فرهنگی، پیش‌نیاز دستیابی به منافع اقتصادی بلندمدت است.

 

 

اعداد سخن می‌گویند: شکاف آماری و واقعیت اقتصادی

در سال ۲۰۲۴، صنعت گردشگری جهانی به طور کامل احیا شده و به سطوح پیش از همه‌گیری بازگشته است. بر اساس گزارش سازمان جهانی گردشگری (UN Tourism)، این صنعت با ۱.۴ میلیارد گردشگر و درآمدی بالغ بر ۱.۶ تریلیون دلار، رشدی ۱۱ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۳ را تجربه کرده است . با این حال، سهم ایران از این بازار جهانی، تصویری از پتانسیلی عظیم و عملکردی ناچیز را به نمایش می‌گذارد.آمار رسمی نشان می‌دهد که در شش ماهه نخست سال ۲۰۲۴، ایران میزبان ۳ میلیون و ۱۲۹ هزار و ۴۴۹ نفر مسافر خارجی بوده است .

 در نگاه اول، این رقم شاید قابل توجه به نظر برسد، اما زمانی که در مقایسه با دوران پیش از همه‌گیری کرونا (سال ۲۰۱۹) قرار می‌گیرد، تصویری متفاوت آشکار می‌شود. ایران همچنان ۳۷ درصد از آن دوران عقب‌تر است، در حالی که صنعت گردشگری جهان تقریباً به طور کامل احیا شده است . این در حالی است که سفرهای داخلی، رونقی خیره‌کننده را نشان می‌دهند. در فصل بهار ۱۴۰۳، بیش از ۷۰.۶ میلیون سفر داخلی به ثبت رسیده است که این رقم، یک پتانسیل عظیم از تقاضای داخلی را آشکار می‌سازد . این تضاد، نه فقط یک نابرابری آماری، بلکه نشانگر یک ضعف استراتژیک عمیق است. مشکل ایران لزوماً «نبود مسافر» نیست، بلکه «نبود مدل صحیح» برای تبدیل این تقاضای داخلی به یک اکوسیستم گردشگری جامعه‌محور پایدار و درآمدزا است. این پتانسیل می‌تواند در شرایط تحریم و نوسانات سیاسی، به عنوان یک اهرم اقتصادی قدرتمند عمل کند.این ضعف استراتژیک در مقایسه‌های مالی با کشورهای منطقه نیز به وضوح نمایان است. سهم صنعت گردشگری از تولید ناخالص داخلی (GDP) ایران، بر اساس داده‌های متناقض و قدیمی، ۱.۸ درصد در سال ۲۰۱۸و ۵ درصد در سال ۲۰۲۳ بوده است . 

این ارقام در مقایسه با کشورهای منطقه، بسیار ناچیز است. به عنوان مثال، در همان سال ۲۰۱۸، سهم گردشگری در امارات ۸.۲ درصد و در قطر ۸.۳ درصد بوده است . رشد خیره‌کننده رقبای منطقه‌ای مانند عربستان (+۱۴۸ درصد) و قطر (+۱۳۷ درصد) در سال ۲۰۲۴ نیز زنگ خطری جدی برای ایران است. فقدان آمار مالی به‌روز، دقیق و قابل استناد، خود به تنهایی یک چالش است که برنامه‌ریزی و ارزیابی عملکرد را غیرممکن می‌کند.با این حال، نگاهی به آمار در سطح خُرد، پتانسیل واقعی این مدل را تأیید می‌کند. اقامتگاه‌های بوم‌گردی به عنوان نمونه‌ای از گردشگری جامعه‌محور، درآمد قابل توجهی را برای جوامع محلی به ارمغان آورده‌اند. بر اساس آمار، اقامتگاه‌های بوم‌گردی سطح متوسط تا بالا می‌توانند درآمد سالانه‌ای تا ۱ میلیارد تومان داشته باشند، با نرخ بازگشت سرمایه حدود یک سال و نیم.این داده‌ها نشان می‌دهد که پتانسیل اقتصادی در سطح خُرد، کاملاً واقعی است و در صورت رفع موانع ساختاری، می‌تواند به رشد اقتصادی در مقیاس بزرگ‌تر منجر شود.

 

 

از مجوز تا نظارت: چالش‌های ساختاری، قانونی و فرهنگی

بررسی موانع پیش‌روی گردشگری جامعه‌محور در ایران نشان می‌دهد که ریشه‌های اصلی مشکلات، نه در کمبود منابع، بلکه در ناکارآمدی ساختارهای مدیریتی، قانونی و فرهنگی است. یکی از مهم‌ترین معضلات، ساختار برنامه‌ریزی «از بالا به پایین» است . این رویکرد، در تضاد کامل با ماهیت گردشگری جامعه‌محور قرار دارد که باید کاملاً محلی و از «پایین به بالا» شکل بگیرد. پژوهشگران به این یافته مهم اشاره می‌کنند که تاکنون «مدلی جامع برای توسعه گردشگری اجتماع‌محور متناسب با شرایط کشور ارائه نشده است». این فقدان مدل استراتژیک، خود به تنهایی عامل سردرگمی و بی‌ثباتی در این بخش است.

یکی از حوزه‌هایی که این ناکارآمدی را به وضوح نشان می‌دهد، فرآیند صدور و نظارت بر مجوزهاست. رئیس جامعه انجمن‌های حرفه‌ای اقامتگاه‌های بوم‌گردی، یاور عبیری، به این چالش اشاره می‌کند که هزینه‌های بالای بیمه آتش‌سوزی و مالیات، بسیاری از واحدهای دارای مجوز را نسبت به اقامتگاه‌های غیرمجاز در رقابتی ناعادلانه قرار داده و آنها را به سمت عدم تمدید مجوز سوق داده است . همچنین فرآیند پیچیده و زمان‌بر صدور مجوز، که اغلب توسط کارشناسانی ناآشنا با شرایط واقعی بوم‌گردی‌ها انجام می‌شود، فشاری مضاعف بر صاحبان این کسب‌وکارها وارد می‌کند . این وضعیت یک زنجیره علّی خطرناک را شکل می‌دهد: بوروکراسی پیچیده و نامناسب منجر به عدم تمایل به اخذ یا تمدید مجوز می‌شود، که به نوبه خود، فعالیت هزاران واحد غیرمجاز را گسترش می‌دهد . این وضعیت به مدیران دولتی در سطح کلان، مانند علی‌اصغر شالبافیان، معاون گردشگری کشور، که خود بر وجود مجوزهای بی‌رویه و بدون کارشناسی صحه گذاشته‌اند، نیز فشار می‌آورد . 

در نهایت، این چرخه به ضرر واحدهای قانونمند تمام می‌شود. یاور عبیری همچنین به این نقد اساسی اشاره دارد که انجمن‌های بوم‌گردی اختیار نظارت بر این واحدها را ندارند، که این مسئله نشان‌دهنده عدم تفویض اختیار از سوی دولت و تضعیف بخش خصوصی است.

علاوه بر چالش‌های ساختاری، موانع فرهنگی و اجتماعی نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند. پژوهش‌ها به چالش‌هایی مانند «ناکارآمدی رسانه‌های جمعی» و «فقدان حس تعلق» در میان جوامع محلی اشاره می‌کنند . همچنین، یک پژوهش عمیق‌تر نشان می‌دهد که گاهی اوقات افراد بومی، جنبه‌هایی از سبک زندگی خود را عقب‌مانده یا ناخوشایند می‌پندارند . این خودباختگی فرهنگی، ضرورت توانمندسازی فرهنگی را پیش از هر اقدام اقتصادی، برجسته می‌سازد. به جای تمرکز صرف بر بازده مالی، باید آگاهی جامعه محلی را درباره هویت فرهنگی، اعتماد به نفس و حس کنترل افزایش داد.

 

 

فراتر از مرزها: الگوهای جهانی و نقش ایران در آینده

برای ارائه راهکاری سازنده، باید فراتر از مرزها نگریست و الگوهای موفق جهانی را تحلیل کرد. مدل‌های متعددی در کشورهای مختلف نشان داده‌اند که گردشگری جامعه‌محور می‌تواند به ابزاری قدرتمند برای توسعه بدل شود.در کنیا، مدل موفق "Basecamp" در منطقه ماسایی مارا، یک نمونه برجسته است. در این مدل، «محافظت‌گاه‌هایی» ایجاد شده‌اند که جوامع ماسایی در آن‌ها «صاحب‌ملک» (landlord) و شرکت‌های گردشگری «مستأجر» (tenant) هستند. این رویکرد، درآمدی پایدار و قدرت تصمیم‌گیری را برای بومیان فراهم کرده و تضمین می‌کند که ۹۶ درصد از کارکنان محلی هستند. این مدل، یک درس بزرگ برای ایران دارد: گردشگری باید به جای تصاحب منابع بومی، ابزاری برای توانمندسازی اقتصادی و تصمیم‌گیری محلی باشد.

مدل دیگری که رویکردی متفاوت را به نمایش می‌گذارد، سیاست گردشگری بوتان است. این کشور با اتکا بر فلسفه «ارزش بالا، تأثیر پایین»، گردشگری خود را بر اساس یک هزینه روزانه بالا و محدودیت در تعداد گردشگران اداره می‌کند . با این کار، بوتان توانسته است از فرهنگ و طبیعت حساس خود حفاظت کند و در عین حال درآمدزایی بالایی داشته باشد. این الگو به ایران می‌آموزد که کیفیت تجربه گردشگر و حفاظت از میراث، مهم‌تر از حجم انبوه مسافران است و می‌تواند بازده مالی بالاتری را به همراه داشته باشد.

در اکوادور، گردشگری جامعه‌محور به طور خاص به توانمندسازی زنان بومی و کاهش فقر کمک کرده است . با حذف واسطه‌ها، درآمد مستقیماً به دست جوامع می‌رسد و این اقدام، یک مدل موفق برای توزیع عادلانه منافع اقتصادی فراهم کرده است.. این تجربه نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با سیاست‌گذاری صحیح، گردشگری را به ابزاری برای عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری‌های جنسیتی تبدیل کرد .

در سوی دیگر، باید از موردکاوی نپال به عنوان یک درس عبرت استفاده کرد. نپال، کشوری با پتانسیل‌های طبیعی و فرهنگی بالا، به دلیل بی‌ثباتی سیاسی، بوروکراسی ناکارآمد و نبود استراتژی بلندمدت، در احیای صنعت گردشگری خود با چالش‌های جدی مواجه است . این وضعیت، شباهت‌های نگران‌کننده‌ای به چالش‌های ایران دارد و نشان می‌دهد که بدون حل مشکلات ساختاری، پتانسیل‌ها به تنهایی کافی نیستند. با این حال، ایران ظرفیت‌های بی‌نظیری دارد؛ از «کوه‌های رنگین‌کمانی» آلاداغ‌لار زنجان که رقیب «گرند کانیون» آمریکا محسوب می‌شود  تا فرهنگ غنی روستایی و عشایری , ایران تمامی مؤلفه‌های لازم برای خلق یک مدل بومی‌شده و موفق را در اختیار دارد.

 

 

نتیجه‌گیری: از آسیب‌شناسی تا راهکار؛ نگاهی به مسیر پیش‌رو

تحلیل‌های این گزارش نشان می‌دهد که صنعت گردشگری ایران در یک نقطه حساس قرار دارد. در حالی که پتانسیل‌های بی‌شماری برای توسعه گردشگری جامعه‌محور وجود دارد، این فرصت به دلیل چالش‌های ساختاری، قانونی و فرهنگی در حال هدر رفتن است. خلاصه‌ای از آسیب‌شناسی‌های اصلی شامل موارد زیر است: ۱. شکاف ۳۷ درصدی در جذب گردشگر خارجی در سال ۲۰۲۴ نسبت به دوران پیش از همه‌گیری، در حالی که صنعت جهانی احیا شده است. ۲. ضعف استراتژیک و فقدان یک مدل ملی جامع برای توسعه گردشگری جامعه‌محور. ۳. ساختار برنامه‌ریزی متمرکز و بوروکراسی پیچیده که با ماهیت محلی‌محور بوم‌گردی در تضاد است. ۴. رقابت ناعادلانه بین واحدهای دارای مجوز و هزاران واحد غیرمجاز به دلیل موانع قانونی و نظارتی. ۵. فقدان حمایت مالی و اعطای اختیارات لازم به بخش خصوصی و انجمن‌های صنفی.

مسیر پیش‌رو برای خروج از این وضعیت، نیازمند یک تغییر رویکرد بنیادین از سوی مسئولان و برنامه‌ریزان است. اولین و مهم‌ترین گام، «تفویض اختیار به جوامع محلی» است. دولت باید از نقش «مدیر» به «تسهیل‌گر» تغییر یابد و با واگذاری مسئولیت‌ها، از جمله نظارت، به انجمن‌های محلی و صنفی، زمینه مشارکت واقعی را فراهم کند . این امر نه تنها بوروکراسی را کاهش می‌دهد، بلکه حس مالکیت و مسئولیت‌پذیری را در میان مردم تقویت می‌کند.

گام دوم، «حمایت مالی و قانونی» است. ایجاد یک چارچوب مالیاتی و قانونی حمایتی، همراه با اعطای تسهیلات ارزان‌قیمت به کارآفرینان بومی، به عنوان یک ضرورت مطرح می‌شود تا بتوانند در رقابت با واحدهای غیرمجاز موفق عمل کنند .

گام سوم، «آموزش و توانمندسازی» است. سرمایه‌گذاری در آموزش مهارت‌های مدیریتی، بازاریابی و میزبانی برای جوامع محلی، ظرفیت‌های آنها را برای ارائه خدمات با کیفیت افزایش می‌دهد .

در نهایت، «بازاریابی استراتژیک» باید در دستور کار قرار گیرد. تدوین یک استراتژی ملی برای برندسازی و بازاریابی گردشگری بومی و استفاده از ظرفیت رسانه‌های دولتی برای تبلیغ این مدل ، می‌تواند توجه گردشگران داخلی و خارجی را به سوی این فرصت‌های ناب جلب کند.

مسیر پیشرفت در صنعت گردشگری ایران، نه در تقلید از مدل‌های شکست‌خورده گردشگری انبوه، بلکه در سرمایه‌گذاری بر اصالت و منحصر به فرد بودن جوامع محلی است. این مسیر، نه تنها به رشد اقتصادی می‌انجامد، بلکه موجب احیای هویت فرهنگی و کاهش نابرابری‌های منطقه‌ای نیز خواهد شد. این گزارشی است که از دل آمارها، گفته‌های مسئولان و پژوهش‌های میدانی بیرون آمده و نشان می‌دهد که راه پیش‌رو اگرچه پرچالش است، اما کاملاً روشن و دست‌یافتنی است.به قول مارتین لوتر کینگ جونیور: «اگر نمی‌توانی پرواز کنی، بدو. اگر نمی‌توانی بدوی، راه برو. اگر نمی‌توانی راه بروی، بخز. اما هر کاری می‌کنی، باید رو به جلو حرکت کنی.» . این نقل‌قول، نقشه راهی برای صنعت گردشگری ایران است.

 

 

 

دیدگاه ها

مطالب مرتبط

تلاش ایران برای ثبت جهانی هشت روستای دیگر در سال ۲۰۲۵

ایران در حال آماده سازی هشت روستا برای حضور در رقابت های بین المللی سازمان جهانی گردشگری در سال ۲۰۲۵ است. این روستاها که از میان ۱۵۰ روستای بررسی شده...

ارتباط گردشگری با اهداف توسعه پایدار مروری بر اهداف 17 گانه

این صنعت به عنوان یکی از سریع ترین حوزه های اقتصادی در حال رشد جهان، سهم فزاینده ای در زمینه ایجاد شغل و تولید ثروت، رشد اقتصادی، حفاظت از محیط زیست و...

ساماندهی رودخانه بشار یاسوج؛ تحول بزرگ در توسعه شهری

طرح مطالعاتی ساماندهی رودخانه بشار یاسوج در سال ۹۰ انجام شد، اما روند اجرایی آن به کندی پیش رفت. اکنون عزم دولت چهاردهم برای اجرای این طرح جدی است. به...