سه‌شنبه، 11 آذر 1404 - 12:19

زری‌بافی: سمفونی طلا و ابریشم در مرز بقا و فراموشی

آخرین وضعیت زری بافی و پارچه های زربفت در ایران (۱۴۰۳): تهدید گرانی طلا، نوآوری دستگاه خانگی، و مدل موفق روستای بسک برای احیای صنایع دستی.
تبلیغات

 

احیای رشته‌های منسوخ: آخرین بازماندگان زری‌بافی؛ 

سمفونی طلا و ابریشم در نساجی ایران

 مقدمه: بازگشت به عصر زرین

در هیاهوی دنیای مدرن که سرعت و تولید انبوه بر تمام جنبه‌های زندگی بشری سایه افکنده است، هنرهایی وجود دارند که همچنان بر مدار صبر، ظرافت و اصالت می‌چرخند. «زری‌بافی» یا «زربفت»، شاهکار نساجی ایران، یکی از این هنرهاست که نه تنها یک پارچه، بلکه سندی زنده از تاریخ، فرهنگ و مهندسی دقیق ایرانیان است. 

زری‌بافی، هنری است که در آن پودهای طلا و نقره (گلابتون) با تارهای ابریشم خالص در هم تنیده می‌شوند تا پارچه‌ای خلق کنند که در طول تاریخ، هم‌سنگ جواهرات سلطنتی ارزش داشته است. اما امروز، این هنر در لبه‌ی پرتگاه فراموشی و احیا نوسان می‌کند. از یک سو، نوآوری‌های تکنولوژیک مانند «دستگاه زری‌بافی خانگی» و ثبت ملی روستاهایی مانند «بسک» نور امیدی تابانده‌اند  و از سوی دیگر، بحران‌های اقتصادی، گرانی سرسام‌آور طلا و واگذاری‌های بحث‌برانگیز اماکن تاریخی، نفس‌های این هنر را به شماره انداخته‌اند.

این گزارش با استناد به منابع معتبر و داده‌های میدانی سال‌های ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵، به بررسی ابعاد فنی، تاریخی، اقتصادی و انسانی زری‌بافی می‌پردازد. هدف ما تنها توصیف نیست، بلکه تحلیل چرایی وضعیت موجود و ارائه راهکارهایی برای حفظ این میراث ملی است. کلیدواژه‌هایی چون زری‌بافی، پارچه زربفت، استاد مهدی شمسعلی، گردشگری هنری و احیای صنایع دستی در تاروپود این متن تنیده شده‌اند تا علاوه بر ارزش محتوایی، استانداردهای سئو برای دیده‌شدن در فضای دیجیتال را نیز برآورده سازند.


فصل اول: تبارشناسی و سیر تطور تاریخی؛ از دیپلماسی ساسانی تا موزه‌های غرب

برای درک عمق فاجعه‌ی احتمال نابودی زری‌بافی، ابتدا باید دانست که چه چیزی در حال نابودی است. زری‌بافی ایران هرگز صرفاً یک «صنایع دستی» نبوده است؛ بلکه یک ابزار استراتژیک فرهنگی و دیپلماتیک محسوب می‌شده است.

عصر ساسانی: اوج شکوه و صدور فرهنگ

ریشه‌های زری‌بافی به دوران هخامنشی بازمی‌گردد، اما اوج شکوه آن در عصر ساسانی (۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی) رقم خورد. در این دوران، منسوجات زربفت فراتر از پوشاک، به عنوان «مانیفست قابل حمل» حاکمیت و سلیقه ایرانی عمل می‌کردند.

  • نقوش نمادین: پارچه‌های این دوره با نقوش دایره‌ای مروارید‌دوزی شده (Pearl Roundels)، شیرهای بالدار، سیمرغ و گریفین (Griffin) تزئین می‌شدند. این نقوش نمادهایی از فرّ پادشاهی، جاودانگی و حمایت الهی بودند.

  • دیپلماسی پارچه: پادشاهان ساسانی این پارچه‌ها را به عنوان هدایای دیپلماتیک به دربار بیزانس و چین می‌فرستادند. تأثیر این صادرات فرهنگی به حدی بود که نقش گریفین و سیمرغ بعدها در قرون وسطی وارد نشان‌های خانوادگی (Heraldry) و نسخ خطی اروپایی شد.

  • موزه‌های جهان: امروزه قطعاتی از این پارچه‌ها در موزه‌های لوور پاریس، آرمیتاژ سن‌پترزبورگ و متروپولیتن نیویورک نگهداری می‌شوند که نشان‌دهنده تکنیک فوق‌العاده پیچیده بافت در آن دوران است.

 عصر صفوی: نوزایی و تجارت جهانی

پس از اسلام، اگرچه استفاده از طلا در لباس مردان با محدودیت‌هایی مواجه شد، اما هنر زری‌بافی با تغییر کاربری و نقوش (ورود خط کوفی و اسلیمی) به حیات خود ادامه داد. با این حال، دوران صفویه (۱۵۰۱-۱۷۲۲ میلادی) را باید عصر رنسانس زری‌بافی دانست.

  • حمایت شاه عباس: شاه عباس صفوی با درک ارزش اقتصادی و هنری این پارچه، کارگاه‌های سلطنتی را در اصفهان، کاشان و یزد متمرکز کرد. او شخصاً بر کیفیت تولیدات نظارت داشت و زری‌بافی را به یکی از اقلام اصلی صادراتی ایران در جاده ابریشم تبدیل کرد.

  • تعامل با غرب: در این دوره، زربفت‌های ایرانی از طریق ونیز و تجار پرتغالی به اروپا صادر می‌شدند. محبوبیت این پارچه‌ها به حدی بود که اشراف اروپایی و کلیساهای کاتولیک از آن برای دوخت فاخرترین لباس‌ها و رداهای مذهبی استفاده می‌کردند. جالب است بدانید که طرح معروف «بته جقه» (Paisley) که امروزه نماد پارچه‌های کشمیری و اسکاتلندی شناخته می‌شود، ریشه در همین تبادلات نساجی ایران دارد.

  • طلای خالص: در زری‌های دوران صفوی، گاهی تا ۵۰ درصد وزن نخ گلابتون از طلای خالص بود که نشان‌دهنده ثروت و قدرت امپراتوری بود.

دوران معاصر: افول و تلاش برای بقا

با وقوع انقلاب صنعتی و ورود ماشین‌های نساجی اروپایی در قرون ۱۸ و ۱۹، زری‌بافی سنتی رو به افول نهاد. سرعت تولید ماشین‌ها و قیمت پایین الیاف مصنوعی، جایی برای پارچه‌ای که بافت یک متر آن ماه‌ها زمان می‌برد، باقی نگذاشت. با این حال، در قرن بیستم و بیست و یکم، تلاش‌هایی برای احیای این هنر به عنوان یک «کالای لوکس فرهنگی» و هویت ملی آغاز شده است. جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۹۷۱، یکی از نقاط عطف بازگشت زری‌بافی به عرصه دیپلماسی بود، جایی که حتی کارت‌های دعوت نه بر روی کاغذ، بلکه بر روی زری‌بافی‌های طلا و ابریشم چاپ شدند.


فصل دوم: کالبدشکافی فنی؛ کیمیای فلز و ابریشم

زری‌بافی تنها بافندگی نیست؛ ترکیبی است از متالورژی (فلزکاری)، طراحی مهندسی و نساجی. برای درک ارزش یک قطعه زری، باید اجزای تشکیل‌دهنده آن را شناخت.

 گلابتون: روحِ پارچه

تفاوت اصلی زری با سایر پارچه‌ها در وجود نخ «گلابتون» است.

  • ساختار میکروسکوپی: گلابتون نخی است که مغزی آن از ابریشم خالص تشکیل شده و نوار بسیار نازکی از طلا یا نقره به صورت مارپیچ و با نظمی شگفت‌انگیز به دور آن پیچیده شده است. این پیچش باید به گونه‌ای باشد که هیچ فضای خالی‌ای روی ابریشم باقی نماند و در عین حال، انعطاف‌پذیری نخ حفظ شود تا در حین بافت پاره نشود.

  • عیار فلز: در کارگاه‌های اصیل (مانند کارگاه استاد شمسعلی)، همچنان از طلای ۲۴ عیار و نقره با خلوص ۹۹ درصد استفاده می‌شود. با این حال، به دلیل قیمت نجومی طلا، امروزه در بسیاری از تولیدات تجاری، میزان طلا به ۲ تا ۳ درصد کاهش یافته یا از روکش‌های آب‌طلا روی نقره استفاده می‌شود.

  • مراحل ساخت: ساخت گلابتون خود هنری مستقل است که شامل عیار کردن طلا، شمش‌ریزی، حدیده‌کشی (کشش مفتول تا حد مویی شدن) و نوار کردن (تخت کردن مفتول) است.

دستگاه زری‌بافی: غول چوبی مهربان

دستگاه سنتی زری‌بافی که به «دستگاه دستور» یا ژاکارد سنتی معروف است، یکی از پیچیده‌ترین ماشین‌های دستی تاریخ بشر است.

  • معماری دستگاه: این دستگاه‌ها معمولاً از چوب چنار ساخته می‌شوند و ابعادی بسیار بزرگ دارند (حدود ۴ متر ارتفاع و ۱۰ متر طول در نمونه‌های کارگاهی قدیمی). این ابعاد بزرگ، یکی از چالش‌های اصلی حفظ کارگاه‌ها در فضاهای شهری گران‌قیمت امروزی است.

  • مکانیسم بافت: در روش سنتی، دو نفر همزمان با دستگاه کار می‌کنند:

    1. بافنده: که در پایین نشسته و عمل پودگذاری و دفتین‌زنی را انجام می‌دهد.

    2. گوشواره‌کش (شاگرد): که در بالای دستگاه مستقر می‌شود و بر اساس نقشه خوانی، تارهای خاصی را بالا می‌کشد تا نقش ایجاد شود. این هماهنگی نیازمند سال‌ها تمرین است.

  • تحول تکنولوژیک: امروزه در بسیاری از کارگاه‌ها (حتی کارگاه‌های سنتی)، بخش «گوشواره‌کش» با سیستم‌های ژاکارد مکانیکی (کارت‌های پانچ مقوایی) جایگزین شده است تا نیاز به نیروی انسانی دوم حذف شود، اما همچنان بافت نهایی با دست انجام می‌شود.

نوآوری ۱۴۰۰: دستگاه خانگی

یکی از مهم‌ترین تحولات سال‌های اخیر (۱۴۰۰-۱۴۰۲)، طراحی و ساخت «دستگاه زری‌بافی خانگی» توسط پژوهشکده هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی است.

  • مشخصات فنی: این دستگاه با مقیاس ۱.۳ نسبت به نمونه صنعتی کوچک‌سازی شده است. ابعاد آن به ارتفاع ۲.۷۵ متر، طول ۲ متر و عرض ۱.۱۵ متر کاهش یافته است تا در یک اتاق ۶ متری آپارتمانی قابل نصب باشد.

  • اهمیت استراتژیک: این نوآوری امکان خروج زری‌بافی از کارگاه‌های موزه‌ای و ورود آن به مشاغل خانگی را فراهم می‌کند. این دستگاه قابلیت بافت پارچه‌هایی تا عرض ۷۰ سانتی‌متر را دارد و با نصب ژاکارد، سرعت تولید را افزایش می‌دهد. این گامی حیاتی برای اشتغال‌زایی زنان و جوانان در این رشته است.


فصل سوم: جغرافیای زری‌بافی در ایران امروز (۱۴۰۲-۱۴۰۳)

نقشه زری‌بافی ایران امروز محدود به چند نقطه کانونی است که هر کدام با ویژگی‌ها و چالش‌های متفاوتی روبرو هستند. این بخش حاصل تحلیل گزارش‌های استانی و اخبار سال‌های اخیر است.

اصفهان: بحران در خانه شیخ‌الاسلام

اصفهان همواره پایتخت زری‌بافی بوده است، اما اخبار سال ۱۴۰۳ نشان‌دهنده وضعیت ناپایدار هنرمندان در این شهر است.

 خانه تاریخی شیخ‌الاسلام؛ موزه‌ای که به حراج رفت

خانه شیخ‌الاسلام، بنایی باشکوه از دوره صفوی و قاجار در چهارباغ پایین، سال‌هاست که به عنوان «موزه نساجی سنتی اصفهان» و کارگاه استادان بزرگ فعالیت می‌کرد.

  • بحران مالکیت: در اواخر سال ۱۴۰۲ و اوایل ۱۴۰۳، صندوق احیا و بهره‌برداری از اماکن تاریخی این خانه را به مزایده گذاشت و به بخش خصوصی واگذار کرد. این واگذاری بدون در نظر گرفتن سرنوشت هنرمندان مستقر، منجر به تعطیلی کارگاه‌ها شد.

  • بلاتکلیفی اساتید: استاد مهری عباس‌پور و استاد مهدی شمسعلی، از برجسته‌ترین زری‌بافان، مجبور به جمع‌آوری دستگاه‌های خود شدند. این در حالی است که گردشگران همچنان برای بازدید مراجعه می‌کنند و با درهای بسته مواجه می‌شوند. وعده‌های میراث فرهنگی برای انتقال آن‌ها به مکان جدید تا اواسط ۱۴۰۳ محقق نشده بود و این اساتید در بلاتکلیفی به سر می‌برند.

 استاد مهدی شمسعلی؛ آخرین بازمانده نسل طلایی

استاد مهدی شمسعلی (متولد ۱۳۲۹)، نماد زری‌بافی اصیل اصفهان است. او که هنر را از سن ۸ سالگی نزد پدرش (استاد حسن شمسعلی) و استاد پورنقشبند آموخته، بیش از ۶۵ سال سابقه دارد.

  • ویژگی آثار: او تنها کسی است که همچنان بر استفاده از مواد کاملاً طبیعی و سنتی (طلای ۲۴ عیار) اصرار دارد. آثار او شامل طرح‌های پیچیده شکارگاه و گل‌ومرغ است. حضور او در خانه شیخ‌الاسلام یکی از جاذبه‌های اصلی گردشگری اصفهان بود و روایت بازدید خانواده‌ای از ساری که مجذوب کار او شده بودند، نشان‌دهنده پتانسیل بالای این هنر در جذب نسل جدید است.

 خراسان رضوی (بسک و بایگ): مدل موفق احیای روستایی

در حالی که اصفهان با چالش‌های شهری دست و پنجه نرم می‌کند، روستای «بسک» در تربت حیدریه الگویی از موفقیت را ارائه می‌دهد.

 بسک؛ تنها روستای ملی ابریشم‌کشی

این روستا و منطقه بایگ، قطب تولید ابریشم ایران هستند و تأمین‌کننده ۷۰ تا ۸۵ درصد ابریشم کشور می‌باشند.

  • آمار خیره‌کننده: در روستای بسک، ۹۲ چرخ ابریشم‌کشی فعال وجود دارد و شغل ۹۵ درصد جمعیت روستا مرتبط با ابریشم است. این تمرکز تخصصی باعث شد تا بسک به عنوان «روستای ملی» ثبت شود.

  • احیای زری‌بافی: تا سال ۱۳۹۸، زری‌بافی در این منطقه وجود نداشت و تنها ابریشم خام تولید می‌شد. با یک برنامه‌ریزی استراتژیک، تعدادی از جوانان روستا برای آموزش به تهران اعزام شدند و در پاییز ۱۳۹۹، نخستین پارچه زربفت خراسان پس از قرن‌ها در «خانه ابریشم» بسک بافته شد. این اقدام هوشمندانه، زنجیره تولید (از پیله تا پارچه لوکس) را در یک مکان تکمیل کرد و ارزش افزوده را به روستا بازگرداند.

  • گردشگری: اکنون بسک مقصد گردشگرانی است که می‌خواهند فرآیند تبدیل پیله کرم ابریشم به پارچه طلا را در یک اکوسیستم روستایی مشاهده کنند.

تهران: پژوهشکده هنرهای سنتی؛ دژ آکادمیک

پژوهشکده هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی در تهران، نقش نگهبان دانش فنی را ایفا می‌کند.

  • فعالیت‌ها: این مرکز تنها «موزه زنده» رسمی کشور است که کارگاه‌های زری‌بافی، مخمل‌بافی و قلم‌زنی در آن به صورت روزانه فعال هستند. بازدید از این مرکز برای عموم (چهارشنبه‌ها یا با هماهنگی تور) امکان‌پذیر است.

  • حفظ نام بزرگان: برگزاری مراسم بزرگداشت برای اساتید فقید مانند سیف‌الله مناجاتی و عباس طریقتی و رونمایی از آثار فاخر آن‌ها در گنجینه هنرهای سنتی، از اقدامات مهم این مرکز برای حفظ حافظه تاریخی این هنر است.

یزد: همزیستی زری و ترمه

یزد، شهر جهانی یونسکو، سنت نساجی خود را با محوریت «ترمه» و «دارایی» حفظ کرده است، اما زری‌بافی نیز در این میان حضور دارد.

  • مراکز فعال: کارگاه‌های زری‌بافی در خانه تاریخی باقی، زندان اسکندر (مدرسه ضیائیه) و خانه حیران فعال بوده‌اند. این کارگاه‌ها بیشتر بر جنبه گردشگری و تولیداتی مانند «دارایی‌بافی» (نوعی پارچه با تکنیک ایکات) تمرکز دارند، اما زری‌بافی نیز به عنوان بخشی از میراث نساجی یزد (شعربافی) در آن‌ها به نمایش گذاشته می‌شود.


فصل چهارم: چالش‌ها و تهدیدات؛ نبرد برای بقا

علیرغم تمام زیبایی‌ها، زری‌بافی با تهدیدات وجودی روبرو است. تحلیل داده‌های اقتصادی و اجتماعی سال ۱۴۰۳ نشان می‌دهد که این هنر در یک پیچ تاریخی خطرناک قرار دارد.

 سونامی قیمت مواد اولیه

  • بحران طلا: مهم‌ترین چالش، قیمت طلا و نقره است. با توجه به تورم و نوسانات ارزی در ایران، تهیه گلابتون اصل برای بافندگان تقریباً غیرممکن شده است. هزینه مواد اولیه برای بافت یک قطعه کوچک، سر به میلیون‌ها تومان می‌زند.

  • ظهور نخ‌های مصنوعی: این گرانی باعث شده تا بازار پر از «زری‌های مصنوعی» شود. پارچه‌هایی که با نخ‌های لمه و پلی‌استر بافته می‌شوند و به نام زری‌بافت فروخته می‌شوند. این کالاهای تقلبی که قیمتی حدود متری ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان دارند، ذائقه بازار را تغییر داده و تشخیص جنس اصل را برای خریدار عام دشوار کرده‌اند.

بحران جانشین‌پروری و نیروی انسانی

  • شکاف نسلی: اکثر اساتید زری‌بافی در سنین کهنسالی هستند. اگرچه جوانانی در دانشگاه‌ها و روستای بسک آموزش دیده‌اند، اما سختی فیزیکی کار و درآمد پایین نسبت به زحمت، باعث ریزش نیرو می‌شود. یک بافنده زری ممکن است روزانه تنها ۲ تا ۳ سانتی‌متر پارچه ببافد؛ این راندمان در اقتصاد پرشتاب امروز، توجیه مالی دشواری دارد.

  • مهاجرت هنرمندان: مشکلات بیمه‌ای و عدم حمایت کافی، باعث دلسردی و حتی مهاجرت برخی مرمت‌کاران و متخصصان این حوزه شده است.

چالش‌های صادراتی

با وجود اینکه صادرات صنایع دستی ایران در سه ماهه اول سال ۱۴۰۳ رشدی ۵۳ درصدی داشته است، اما این رشد بیشتر مربوط به زیورآلات و صنایع مسی بوده و سهم منسوجات فاخر مانند زری‌بافی به دلیل تحریم‌ها، مشکلات گمرکی و عدم بازاریابی صحیح، ناچیز است. صادرات این کالاها بیشتر به صورت چمدانی و غیررسمی انجام می‌شود که در آمارها ثبت نمی‌گردد.


فصل پنجم: تحلیل مقایسه‌ای وضعیت مراکز زری‌بافی

برای ارائه تصویری شفاف، وضعیت مراکز اصلی زری‌بافی در جدول زیر مقایسه شده است:

شاخص

اصفهان (خانه شیخ‌الاسلام)

تهران (پژوهشکده هنرهای سنتی)

خراسان رضوی (روستای بسک)

یزد (خانه حیران/باقی)

وضعیت فعالیت (۱۴۰۳)

🔴 بحرانی (تعطیلی موقت/مزایده)

🟢 فعال (پژوهشی/آموزشی)

🟢 فعال (تولیدی/روستایی)

🟡 نیمه‌فعال (گردشگری)

تکنولوژی دستگاه

سنتی و ژاکارد قدیمی

سنتی + دستگاه خانگی جدید

دستگاه‌های سنتی احیا شده

دارایی‌بافی و زری سنتی

مزیت رقابتی

حضور استاد شمسعلی (برند شخصی)

حمایت دولتی و نوآوری فنی

زنجیره کامل (ابریشم بومی)

هم‌افزایی با توریسم بافت تاریخی

محصولات کلیدی

پارچه‌های موزه‌ای، شکارگاه

احیای نقوش ساسانی/صفوی

پارچه‌های تجاری‌سازی شده

ترمه، شال، منسوجات ترکیبی

دسترسی گردشگر

محدود (به دلیل وضعیت مالکیت)

با هماهنگی/تورهای خاص

آزاد (بوم‌گردی)

آزاد (بخشی از بافت تاریخی)


فصل ششم: راهکارهای احیا و چشم‌انداز آینده

آیا زری‌بافی محکوم به فناست؟ پاسخ منفی است، اما نجات آن نیازمند تغییر پارادایم از «تولید سنتی» به «اقتصاد تجربه و لوکس» است.

گردشگری تجربه محور (Experiential Tourism)

زری‌بافی پتانسیل عظیمی برای جذب گردشگر دارد. تورهایی که در آن گردشگران نه تنها پارچه را می‌بینند، بلکه می‌توانند پشت دستگاه بنشینند و «یک گره طلا» بزنند، ارزشی بسیار بالاتر از خود پارچه خلق می‌کند. مدل روستای بسک و بازدید خانواده ساروی از کارگاه استاد شمسعلی، اثبات‌کننده این ادعاست. وب‌سایت «سفرنویسان» می‌تواند با معرفی مسیرهای گردشگری تخصصی (مثلاً: جاده ابریشم ایران از بسک تا اصفهان)، نقش مهمی در این زمینه ایفا کند.

 ورود به دنیای مد فاخر (Haute Couture)

زری‌بافی نباید صرفاً پارچه‌ای برای قاب کردن باشد. طراحان مد ایرانی و بین‌المللی می‌توانند از قطعات زری‌بافی به عنوان «خرج‌کار» (تزئینات) در لباس‌های شب گران‌قیمت استفاده کنند. همان‌طور که در دهه ۵۰ شمسی تلاش‌هایی برای تلفیق زری‌بافی با طراحی مدرن لباس انجام شد، امروز نیز این رویکرد می‌تواند زری‌بافی را به کالایی کاربردی و بسیار لوکس تبدیل کند.

 برندینگ ملی و بین‌المللی

ایران باید زری‌بافی را به عنوان لوکس‌ترین پارچه دست‌بافت جهان (The World's Most Luxurious Handwoven Fabric) برندسازی کند. حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی نساجی در میلان و پاریس و ثبت جهانی این هنر در یونسکو، گام‌هایی ضروری برای معرفی دوباره آن به بازارهای جهانی است.


نتیجه‌گیری: صدایی که نباید خاموش شود

زری‌بافی ایران در سال ۱۴۰۳، تندیسی است دوچهره؛ چهره‌ای رو به گذشته‌ای پرشکوه و چهره‌ای نگرانِ آینده‌ای نامعلوم. در حالی که نوآوری‌هایی مانند دستگاه‌های خانگی و همت روستاییان بسک، خون تازه‌ای در رگ‌های این هنر دوانده است، اما بی‌مهری‌های اداری و فشارهای اقتصادی در اصفهان و یزد، زنگ خطر را به صدا درآورده است.

برای مخاطبِ علاقه‌مند به فرهنگ و سفر، زری‌بافی تنها یک کالا نیست؛ بلکه فرصتی برای لمس تاریخ است. حمایت از این هنر از طریق بازدید از کارگاه‌ها، خرید محصولات (حتی کوچک) و نشر دانش درباره آن، مسئولیتی همگانی است. اگر صدای کوبش دفتین‌های دستگاه زری‌بافی خاموش شود، نه تنها یک شغل، بلکه بخشی از درخشش تمدن ایرانی برای همیشه به تاریکی خواهد پیوست. بیایید نگذاریم آخرین بازماندگان، به افسانه‌ها بپیوندند.

 

 

تبلیغات

دیدگاه ها

مطالب مرتبط

سند زنجیره ارزش صنایع‌دستی در دستور کار دولت؛ نقش حیاتی در رفع آسیب‌های اجتماعی

تدوین سند زنجیره ارزش صنایع دستی در کمیسیون فرهنگی دولت، موضوعی است که مریم جلالی، معاون صنایع دستی، در نشستی با حضور ذی نفعان این حوزه مطرح کرد. این...

بسته‌بندی: سفیر صادرات صنایع دستی ایران

بسته بندی خلاق، حلقه مفقوده صادرات صنایع دستی ایران. با تحلیل روندهای ۲۰۲۵ (پایداری و آنباکسینگ هوشمند)، راهکار جهانی شدن هنر ایرانی را کشف کنید.

شکوفایی صنایع دستی ایران: ثبت جهانی، گامی بلند در توسعه اقتصادی و فرهنگی

کشف شهرهای جهانی صنایع دستی ایران: شیراز، اصفهان، تبریز، ملایر و بیش از ۱۰ شهر و روستای دیگر. آشنایی با هنر منبت، فرش، سفال، گلیم و تاثیر آن بر اقتصاد...